نام گذاری دیزباد و وجه تسمیه آن گویای ویژگی اقلیمی است که دیزباد در آن واقع شده است. دژی که در آن باد می وزد! اما سوال اینجاست که چرا برخی می گویند نام دوم روستای دیزباد بالا پاریس کوچولوست؟
ارزش های اسلامی ما در ایران اسلامی خیلی نگاه ها را عوض کرده و من فکر نمی کنم این بحث امروز جای طرح داشته باشد؛ اما تعدد وبلاگ ها و سایت هایی که به این موضوع پرداخته اند سبب شد تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهم.
دیزباد روستایی است که در آن اقلیت مسلمان شیعه اسماعیلی در کنار برادران دوازده امامی شان در صلح و صفا زندگی می کنند.
اسماعیلیان دیزباد بقایای اسماعیلیان دوره الموت ایران هستند که توانسته اند از دست مغولان جان سالم بدر برند و در دره امن دیزباد زندگی را ادامه دهند.
البته دیزبادی ها همه اصالتا دیزبادی نیستند. دیزباد دره ای امن بود که بعد ها پراکندگی اقلیت های کوچک اسماعیلیان را پوشش داد. اسماعیلیان دیزباد در واقع جامعه متکثری از اسماعیلیانی هستند که از مناطق اراک، کرمانشاه، محلات، ری، منطقه قهستان یا قائنات و... در دیزباد ساکن شده اند.
آنها اقلیت بوده اند و به همین دلیل اتحاد بی بدیلی دارند و این اتحاد را میان خودشان و برادران دوازده امامی شان توسعه دادند و همین اتحاد سبب شد که همچون خانواده ای بزرگ با یکدیگر زندگی کنند.
خانواده ای متشکل از خواهران و برادران که با یکدیگر می زیند. شاید نمونه این خواهر و برادری در میان عشایر دیده شود.
این روحیه خواهری و برادری که البته سبقه آن در جهان اسلام و سیره پیامبر اعظم (ص) وجود دارد در دیزباد شکل گرفته است.
در این میان افرادی از خارج از دیزباد که حس کنجکاوی شان آنها را به بازدید از دیزباد می کشاند، به دیزباد می آمدند و دیزبادی ها را در حالی می دیدند که در فضایی متفاوت با آنچه در شهر ها تجربه می شود، قرار گرفته اند.
نگاه آنان به دیزباد همچون بهشتی بود که در آن زنان آزادانه در کنار مردان به کار مشغول اند و سادگی و بی آلایشی مردم دیزباد برای افراد فرصت طلب، مجالی پدید می آورد تا به خیانت و کارهایی که هرگز در شان دیزباد و دیزبادی نبوده است دست بزنند.
آنان که مکان های دیگر را تا این اندازه آزاد نمی دیدند بساط مطرب و می و رقص و آواز را در دوران طاغوت در دیزباد وارد کردند و خود به دنبال بهره گیری از این فضا بودند.
مردم دیزباد هم به دلیل سعه صدرشان با این مسائل برخوردی نکردند و تنها به نظاره نشستند افراد فرصت طلبی را که غرایز و شهواتشان آنها را از حد خارج کرده بود.
خوشبختانه با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمه الله علیه) پای این افراد از دیزباد کوتاه شد و دیزباد از این فساد که ناشی از ورود افراد سودجو و فرصت طلب بود رها شد.
تنها چیزی که بعد از انقلاب باقی ماند نام پاریس کوچولو بود که به نظر من استفاده از آن بسیار زشت و زننده است. این نام متاسفانه به بسیاری از شهرهای ایران نظیر بجنورد، ارومیه و بروجرد هم داده شده که کار نابخردانه است.
اما در اینجا بد نیست که اشاره ای داشته باشم به خاطره ای که یکی از دوستان برایم نقل کرده است. او می گفت: در نیشابور زنی زنبیلی پر از ماست و قره قروت بر بالای سرش گذاشته بوده و با یک دست هوای آن را داشته و در دست دیگرش دبه ای از روغن زرد.
این خانم در آن حالت باید از ایستگاه اتوبوس تا محل بساطش پیاده طی می کرده و در این مسیر نمی توانسته چادرش را سفت نگه دارد.
در این میان رندی به او می گوید: خانم چرا چادرت را درست نگرفته ای که همه عورتت پیدا نباشد؟
زن می گوید: تو که وضعیت مرا می بینی چرا چشمان هیزت را فرو نمی گیری؟
دیزباد سرزمین مردانی است که چشمانشان هرگز به روی ناموس دیگران هیز نمی شود.
اینجا دیزباد است که وطن ماست!
در نوشته پیشین به نقاط قوت دیزباد پرداختم و مواردی که می تواند دیزباد را به محلی امن برای حضور توریست ها و همچنین باغداران دیزبادی تبدیل کند اشاره کردم. این نوشتار در پی آن است که با بیان مورادی که می تواند در توسعه دیزباد نقش محوری بازی کند، شرایط توسعه را برای برنامه ریزان و مدیران و دیزبادی ها روشن نماید.
در سال 1388 جناب آقای پیمان پور رجب میان دوآب از پایان نامه ای تحت عنوان سنجش و تحلیل ویژگی های کارآفرینی دهیاران با تاکید بر عوامل زمینه ای موثر بر آن زیر نظر دکتر حسین ایمانی جاجرمی دفاع کرد. این پایان نامه می تواند یکی از نقاط مبهم در کارآفرینی روستائی که توسط دهیار انجام می شود را روشن نماید.
با توجه به نقش محوری شوراها و دهیاری در توسعه روستایی و تاثیر نوع نگرش اعضای شورا و دهیاران که می توانند در آن، سوال اصلی این است که چگونه می توان کارآفرینی را که در دنیای مدرن موتور توسعه به شمار می رود ترویج و گسترش داد؟
این پایان نامه نیز به عوامل زمینه ای پرداخته است و وجوذ رابطه میان آن عوامل و کارآفرین بودن دهیاران روستای میان دوآب را تحلیل کرده است. این عوامل عبارتند از:
خوشبختانه در روستای دیزباد اکثر مدیران مرتبا به شهر ها تردد دارند اما نمی توان به صورت قطعی گقت که این تردد ها تا چه اندازه در کارآفرینی دیزباد تاثیر داشته است!
دیزباد وطن ماست: آیا می خواهیم دیزباد پیشرفت کند؟
آیا می خواهیم دیزباد همچنان که در 20 الی 24 سال 1350 به عنوان تنها روستای ایران که 99% باسواد در آن ساکن بودند، بی نظیر باشد؟
آیا فکر می کنید که دیزباد باید دوباره مورد توجه دیزبادی ها واقع شود؟
آیا دوست دارید که دوباره دوران اوج دیزباد فرا برسد؟
آیا می خواهید که شاهد دیزباد مدرن باشید؟
پاسخ به این سوالات در گرو مبحث مهمی به نام کارآفرینی است که در کشور ما عمر کوتاهی دارد.
دیزباد روستایی است که پتانسیل های فراوانی برای توسعه در آن وجود دارد.
آئین نامه شورای اسلامی روستای دیزباد که توسط محمد رضا عارف معاون اول رئیس جمهوری ایران تصویب شده است، مبنای کار این شورا می باشد.
از آنجا که زیر ساخت های قانونی و حقوقی در هر منطقه عامل اصلی رشد و توسعه آن منطقه است، توجه به این مسائل از اهمیت بسزایی برخوردار است.
این آئین نامه در 33 ماده تنظیم شده است که برای مشاهده کامل آن بایستی به ادامه مطلب مراجعه کنید.
نکته بسیار مهم در توسعه روستای دیزباد، عدم حضور افراد تحصیلکرده سطوح عالی در روستاست. اگرچه اینک در روستای دیزباد اعضای شورا افرادی با تجربه و دانا هستند، اما غالب این افراد در دیزباد ساکن نیستند و همین مهم سبب می شود کارها به شکل متناسب پیش نرود.
توسعه روستایی نیازمند خواست افراد روستاست که با درایت و دانش مدیریتی در شوراها تسهیل می شود.
امید که در آینده ای نه چندان دور با ورود شخصیت هایی دانا و با تجربه و کاریزما در شورای دیزباد شاهد توسعه هر چه بیشتر روستایمان باشیم.
پس از آسفالت شدن جاده دیزباد، دیزباد پذیرای جمع کثیری از افرادی بود که می دانستند باید رویه خودشان را تغییر دهند. چرا که امنیت دیزباد از بین رفته و باید چاره ای اندیشید.
کامیون های سیمان و آهک و ماسه به سرعت به دیزباد آمدند و مصالح مورد نیاز را برای دیوارکشی دور باغ ها و نشان دادن حریم ها را تامین کردند.
پس از گذشت زمان، اینک دیزباد با افراد غریبه ای آشنا خواهد شد که خواهان سرمایه گذاری در این روستای توریستی هستند.
متاسفانه دیزبادی ها در این زمینه ها اغلب بدون توجه به شرایط روستا به دنبال کسب منفعت شخصی خودشان هستند که بسیار طبیعی است.
اما مدیریت روستا بایستی مانع برخی مبادلات باغ ها و املاک دیزبادی ها بشود.
چنانچه سرمایه گذاران به ساخت کارخانه ها و کارگاه ها در دیزباد دست بزنن، بایستی منتظر بهم خوردن اکوسیستم دیزباد و در نهایت از بین رفتن فضاهای طبیعی آن بود.
از طرف دیگر متاسفانه محلی برای تفریح گردشگران تدارک دیده نشده است. دیزباد هتل و مسافرخانه ندارد و همه اینها باعث سلب امنیت و آسایش مالکین و بومی ها می شود.
مشکل راه هنوز پا برجاست. متاسفانه جاده آسفالته در سر مزار به پایان می رسد و پس از آن هیچ راهی برای ورود به بازه ها از میان باغ ها نیست.
من توصیه می کنم که دیزبادی ها همت کنند و از زمین های خودشان برای توسعه جاده ببخشند تا راه به انتهای دیزباد ختم شود و در واقع تفرجگاه دیزباد در انتهای آن قرار گیرد که از باغ های مردم دور باشد. مطمئنا می توان در آن قسمت ها فضاهای بسیار خوبی را برای تفریح گردشگران فراهم کرد.