دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

نوحصار دیزباد را در هفت وادی عرفان بیابید

 


وادی در لغت به معنی رودخانه و رهگذر آب سیل؛ یعنی زمین نشیب هموار کم درخت که جای گذشتن آب سیل باشد و هیمنطور به معنی صحرای مطلق آمده است (لطایف الغات)

در اصطلاح شیخ عطار مراحلی است که سالک طریقت باید طی کند و طی این مراحل را به بیابانهای بی زینهاری تشبیه کرده است که منتهی به کوههای بلند و بی فریادی می شود که سالک برای رسیدن بمقصود از عبور از این بیابانهای مخوف و گردنه های مهلک ناگزیر است و آنرا به وادیها و عقبات سلوک تعبیر کرده است.

به طوریکه. صوفیان مقدم در تصوف هفت مقام تصور کرده اند از این قرار:

1- مقام توبه 2- ورع 3- زهد 4- فقر 5- صبر 6- رضا 7- توکل.

و ده "حال" از این قرار:

1- مراقبه 2- قرب 3- محبت 4- خوف 5- رجا 6- شوق 7- انس 8- اطمینان 9- مشاهده 10- یقین (اللمع ص 42)- اما صوفیان قرون بعد بر این تعداد افزوده اند از جمله ابوعبدالله انصاری به ده وادی معتقد است (شرح منازل السائرین ص 198)- بیان این وادیها و اختلافات صوفیه از حوصله این شرح که بنایش بر اختصار است خارج است (جهت مزید اطلاع ر. ک. : بحث در آثار و افکار و احوال حافظ تالیف دکتر غنی ص 207 تا 227 و کتب معتبر صوفیان از قبیل رساله قشیریه و هجویری و غیره)-

عطار در مصیبت نامه پنج وادی تصور کرده است و در منطق الطیر هفت وادی. از این قرار :

1- طلب 2- عشق 3- معرفت 4- استغنا 5- توحید 6- حیرت 7- فقر و فنا و برای هر یک شرحی بسیار شیوا و دل انگیز آورده است.

ادامه مطلب ...

تغییر تاریخ برگذاری مراسم نوحصار ۱۳۸۸

 

 

  امسال به علت مطابقت جمعه آخر مرداد مورخ ۳۰/۵/۱۳۸۸ با پیشواز ماه مبارک رمضان تاریخ مراسم نوحصار از این روز به روز جمعه مورخ۲۳/۵/۱۳۸۸ تغییر یافت.  

 

وعده دیدار ما نوحصار!!! 

با بهترین آرزوها برای تمامی دیزبادی های عزیز  

تا درودی دیگر بدرود

شعر پرواز

چو می گردد زمین بر دور گردون     رود سالی و عمری گردد افزون
بدین چرخش همه در انتظارند       که آید سال نو، روزی شمارند
چو این گردش ثباتی بر نتابد        کسی را نی گریزی بر نیاید
گذشت اینک ز عمرم روزگاری      چو می بینم ندارد اعتباری
ولی حس محبت جاودانست        محبت رنگ آب و آسمانست
خرد بی مهربانی سنگ خارا       محبت دین من باشد خدارا
نوشتم مثنوی تا می رسانم            به نظمی بر عزیز مهربانم
تو خود دانی چه کردی و ندانی      چه باشد در دلم ای آسمانی
شنیدم صد ترانه ساز و آواز          نوشتم شعر خود با نام پرواز
بخندی شاد و دنیایی به کامت    سرود این نامه را عادل به نامت
11:1
6/4/1388