دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

دیزباد و نام جاودانش

 

            

 

یکی از دوستان در فیس بوک شعری بسیار زیبا از حسین میرشاهی قرار داده بود. حیفم آمد که آن را در دیزباد وطن ماست قرار ندهم. یکی دیگر از دوستان هم در پیام ها لطف کرده بودند و دهان را به ملامت ما گشوده بودند. که فلان را دیدی و آن را به آن گنده ای ندیدی!!! 

خوب دوست عزیز باید به شما بگویم که دیزباد وطن ماست در این مورد هیچ نقشی نداشته و آن عکس هوایی را از یکی از سایت های دیگر دریافت کرده است. بنابراین گناه دیگران را اینگونه مشوی. همچنین اگر عکس بهتری داری برای ما بفرست اگر در اینجا قرار نگرفت آنگاه حق با شماست. اما درست نیست که در فضای سالمی چون دیزباد وطن ماست این چنین تهمت بزنید و ناسزا بگویید.

شاعر : حسین میرشاهی (مستجیب)


خوشا دیزباد و نام جاودانش/ که بی عیب آفریدش غیب دانش


چو مامی مهربان پرورده ما را/ خدایا ! از حوادث وا رهانش 


سرایم یک غزل در وصف دیزباد/ که حیف باشد ز مشتاقان نهانش 


دهی است در جادّۀ مشهد نیشابور/ ز بعد قاسم آباد شد مکانش


نگین کشور است دیزباد علیا/ تفاخر می کند بر این و آنش 


چرا که هست مهد با سوادان/ شکر بارد ز گفت ِ مردمانش


به غیر دیزباد جایی ندانم/ که باشد میر و شاه ،آنجا مکانش


همه هستند مرید حضرت حق/ ده پایین و بالا ، هم میانش


مکان خاکی آمد ، هم فدایی/ نباشد مثل و همتا در جهانش 


ببینید قدرت حق را ز دیزباد/ اگر درکی است از سِرّ نهانش


زهی دیزباد که جای با صفایی است/ کوه و رودخانه ، باغ و بوستانش


نسیم صبح ، هوای پاک و تازه/ سزد گر صبح گاه شد میهمانش


ستاره نیمه شب–هم ماه تابان/ همی نور افکنند از آسمانش


بهار دیزباد بسیار زیبا است/ ولیکن نه به اندازه ی خزانش


و تابستان که میوه رنگ برنگ است/ زمستان را بکن هم امتحانش


اگر رفتی سر خاک فدایی/ هزاران یاد خیر کن بر روانش


ز بود اوست ما را این مفاخر/ سزد بر آسمان هفت مکانش


بدخشانی و خاکی–هم رقامی/ و یا خاکسار که تقدیم کرد جانش


همه در این مزار آرام گرفتند/ عجب گنجی است درون خاکدانش


به هر قومی شفیعی و امامی است/ کریم هست شافع ما پیروانش


خطا کار و حزینیم – لیک داریم/ امید عفو ز فضل بی کرانش


اگر باشد کم از ساعت ز عمرم/ کنم رو سوی آبی آسمانش


یقینم اینکه هر کس این غزل خواند/ ز شعر بنده پر دُر شد دهانش


چو باشد مستجیب دوستار دیزباد/ چه خواهد جز بقای جاودانش