دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

پراکنده گویی های آژانس هستی سیر توس درباب دیزباد

آژانس هستی سیر توس در یادداشتی بسیار نا منظم و به صورت پراکنده مطالبی را در باب دیزباد نقل کرده است. یکی از عادات بد سایت ها و وبلاگ های ایرانی عدم ذکر منبع و ماخذ مطلب است که وبلاگ آژانس هستی سیر توس نیز از آن مستثنی نبوده و اصلا معلوم نیست این پراکنده گویی ها از کجا گردآوری شده است.

در این یادداشت با عنوان «دیزباد نیشابور» آمده است:

فرقۀ اسماعیلیه به اسماعیل پسر امام جعفر صادق اقتدا نموده اند. امام موسی کاظم پسر دوم ایشان بوده است. چون اسماعیل بیمار بوده شیعیان امام موسی کاظم را به عنوان امام هفتم پذیرفته اند. امّا پس از مدّتی اسماعیل بهبود می یابد و اسماعیلیه از ایشان تبعیت می کنند و پس از ایشان از فرزندشان و هنوز از این نسل امام زنده دارند. پرنس کریم آقا خان که در فرانسه است نسل چهل و نهم ایشان است. خیلی برای ایشان نذورات می کنند. هر سال با الماس برابرشان می کنند و چون ثروت زیادی در دست دارند می توانند به همه شان کمک کنند که برای تحصیل به خارج از کشور بروند. این است که اغلبشان آدمهای تحصیل کرده و درستی هستند و هوای یکدیگر را نیز دارند.


این مراسم را نوحصار می گویند امّا من فکر می کنم باید اسمش نوحه سال بوده باشد. چون موسم پس از گردآوری خرمن است و از قدیم الایام هر گاه محصول را درو میکردند به اسم یک ایزد شهید شونده نوحه خوانی داشته اند که اینجا به اسم حضرت علی دارند. برای این که معتقد بودند وقتی محصول زمین را برمی دارند جان زمین در می آید. این ایزد شهید شونده خود زمین است که می میرد و دوباره رستاخیز می کند. پس شهید است. در تاجیکستان می گویند این هنگام وقت جان برآری زمین است و معتقدند جان زمین در قالب خرگوش در می آید و در زمینهای کشاورزی دنبال جسد خرگوش می گردند. در سمرقند رسم بوده زنان در کشتزارها راه می افتادند، سینه هاشان را چاک می دادند، موهاشان را می کندند و شیون کنان شعری را می خواندند که مفهومش این بوده که ما باید استخوانهای پراکندۀ پسری را که به ناحقّ کشته شده پیدا کنیم که احتمالاَ منظور سیاوش بوده  و معتقد بودند هر چه مسافت بیشتری را شیون کنان بروند ، آن سال محصول بیشتری خواهند داشت. هر جای دیگری را هم که بررسی کنید به اسم ایزد شهید شوندۀ خودشان چنین رسمی داشته اند، به نام دوموزی، تموز، ازیریس، آدونیس. همۀ ایزدان شهید شونده در این هنگام یک نوحه خوانی داشته اند. آذربایجانیها دستهایشان را در هم می اندازند و یک حلقه تشکیل می دهند. الآن وردهایشان تقریباَ اسلامی شده، اللّه من داغ در وردهایشان می گویند. ولی به هر حال به سبک شیون می خوانند. از همه جالب تر این است که در جزائر کارائیب که اصلاَ موحّد هم نیستند چه رسد به این که مسلمان باشند، به اسم حسین ما این مراسم را اجرا می کنند. به این صورت که دو اتاقک چوبی می سازند و در آنها عروسکهایی که با خاک نرم و شیر و گلبرگ درست کرده اند می گذارند و به آنها حسی بزرگ و حسی کوچک می گویند. اینها را از دو سو حرکت می دهند تا به هم برسند و به این برخورد بوسۀ دو امام می گویند. آخر سر عروسکها را از اتاقکها در می آورند و همراه با ملزومات گیاهیشان به دریا می اندازند. کارگران هندی که حدود 1840 میلادی به اینجا آمده اند  و شیعه بوده اند این مراسم را با خود آورده اند  و چون دیده اند به محصولشان برکت داده حفظش کرده اند. الآن پس از فصل محصول که مرداد ماه ماست به اسم حسنین ما مراسم را حفظ کرده اند. ماه سبز و ماه قرمز می سازند. آنها را در زمین می کارند. بخورات معطّر می سوزانند. زمین را وجین می کنند که صاف و آمادۀ مراسم باشد و به این مراسم اعتقاد دارند. امّا درست نمی دانند که حسین کیست و از کجا ریشه گرفته است.


علاوه بر جشن خرمن چون که اینجا اسمش دیزباد است  و باد در برداشت محصول خیلی نقش داشته به این صورت که کاه را از دانه با باد جدا می کردند و به این کار بوجاری کردن می گفتند. با چنگالهای مخصوص این کار را انجام می دادند و حین آن ورد می خواندند. معتقد بودند با این اوراد باید باد را احضار کرد. قویترین ایزد در ایران زمین ایزد باد بوده است. مراسمی که اینجا صورت می گرفته و ادامه پیدا کرده شاید هنگام بوجاری کردن خرمنشان بوده است.


خودشان داستانی می گویند که در خانقاه اسماعیلیان یک پسر 12 ساله چای می ریخته است که یکباره چهره ای نورانی می بیند و به دنبال او می رود و می گوید آقا بایست تا من هم بیایم. آن مرد پاسخ می دهد هر گاه شانه در ریشت برجا ماند می توانی دنبال من بیایی. پسر شانه اش را از جیب در می آورد و به چانه نزدیک کرده در ریش نامرئیش می زند و شانه به همان صورت برجا می ماند. پس اجازه می دهد پسر تا قلّۀ کوه دنبالش برود آنگاه می گوید : از اینجا باید از من جدا شوی و پیش اهالی روستا برگردی. امّا آنها ابتدا تو را نخواهند شناخت و تو از این پس پیر آنان هستی. پسر می گوید یک نشانی بگذار که مردم بدانند تو آمده ای. مرد عصایش را به سنگ می زند و چشمه می جوشد. مردم این چشمه را مقدّس می دانند و پای همان مراسمشان را می گیرند. پیه گوسفندان قربانی را زیر یک سنگ می سوزانند تا دوده اش به سنگ بگیرد. با پنبه دوده را پاک می کنند و پس از نیّت کردن به چشمشان می کشند. سال دیگر اگر نیّتشان برآورده شده باشد گوسفند می کشند. دیگ آش نذریشان را بار می گذارند. هر کسی که گوسفند می کشد توی هر دیگ یک تکّه گوشت می اندازد و همه شان مایلند دیگ داشته باشند و در این رسم شرکت کنند.


در منطقۀ صعب العبوری ار کوه سنگ سیاهی است که معتقدند ردّ پای حضرت علی بر آن مانده و آن را مقدّس می دانند.


در نقاطی از تاجیکستان می گویند جان زمین در قالب یک خرگوش بیرون می آید. خرگوش از نمادهای ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است. در کلیله و دمنه داستان شیر و خرگوش را داریم. چاهی که تصویر شیر در آن می افتد نماد ناخودآگاهی است و خرگوش اتّصال خودآگاهی و ناخودآگاهی را میسّر می سازد. داستان دیگری از این کتاب دربارۀ فیلی است که از برکۀ جانوران کوچک استفاده می کند. هم گیاهان دور برکه را زیر پایش از بین می برد و هم آب برکه را بی رویّه مصرف می کند. خرگوش می رود بالای تپّه و به او می گوید من نمایندۀ ماهم. عکس ماه را در آب ببین. اگر خرطومت را در آب کنی و عکس ماه بشکند بر سرت بلا نازل می شود. فیل اوّل می خندد. امّا خرطومش را که در آب می کند عکس ماه می شکند و حیوانات که در تاریکی کمین کرده بودند و خرگوش از قبل با آنها قرار گذاشته بود صدا در می آورند. فیل می ترسد و پا به فرار می گذارد. در این داستان ماه نماد ناخودآگاه و خرگوش به گفتۀ خودش نمایندۀ آن است. خورشید با علم، ماه با تخیّل و ستارگان با حواسّ در ارتباطند.


خرگوش حیوانی است که سیکلهای 28 روزه دارد.از این جهت شکار آن مکروه است که اگر هنگام خونروش شکار شود اصلاَ گوشت خوبی ندارد. می گویند خرگوش آمد نیامد دارد چون وقتی خرگوش می بینی یعنی یک دوره در زندگیت تمام شده، باید اجازه دهی دفترش بسته شود و دورهای دیگر آغاز گردد. نماد دوره عوض کردن است. مثل زمین که در این هنگام  فصل باروریش تمام و دوره ای دیگر برای آن آغاز می گردد. در جشن ایستر (عید پاک) هم حتماً خرگوش در قفس نگه می دارند تا بچّه ها بگردند و آن را پیدا کنند. نماد برکت است چون خیلی بچّه زایی می کند. زود  زاد و ولد می کند و چون همۀ برکات را از زمین داریم نماد زمین است.


استرا ایزدبانوی بهار ساکسونهاست. قاصد استرا پرنده ای بوده که به همه جا پرواز می کرده و آمدن بهار را خبر می داده است. یکسال که خیلی یخبندان بوده می افتد در برف و گیر می کند و بالهایش یخ می زند. استرا که می بیند بهار به بسیاری از سرزمینها نرسیده همه جا را دنبال پرنده اش می گردد و آن را پیدا می کند، در حالی که بالهایش یخ زده بوده و دیگر توانایی پرواز نداشته. پس او را تبدیل به خرگوش می کند، امّا قابلیت تخم گذاری او باقی می ماند. برای همین خرگوش عید پاک در کنار تخم مرغهای رنگی است. بنا بر این داستان خرگوش قاصد بهار نیز می باشد.

«دیزباد مطن ماست» این محتوای بی حساب و کتاب را تنها به عنوان یک یادداشت پراکنده و بی سند می پذیرد و لاغیر!

اثرات مثبت و منفی گردشگری بر محیط زیست دیزباد بالا

امین میر اسدی در «وبلاگ دیدبان سبز کرمان» به مساله بسیار مهم و اساسی تاثیرات مخرب و مثبت گردشگری بر محیط زیست پرداخته است. «دیزباد وطن ماست» این مقاله را با جرح و تعدیل، بومی کرده و در این یادداشت منتشر می کند. کسانی که مایلند می توانند به اصل مقاله مراجعه کنند.

در مناطق مختلف جهان، توسعه گردشگری و توریسم با حفاظت محیط زیست همراه است و دولتها در این زمینه تاکید فراوانی دارند. 

(مساله اینجاست که آیا در دیزباد بالا که اکنون منطقه مورد مطالعه گردشگری است، نیز این اتفاق افتاده است و آیا قرار است این اتفاق بیافتد؟ بنده بارها و بارها از پدران و پدربزرگان دیزبادی شنیده ام که در گذشته گله های بزرگی از شکار در حوالی دره دیزباد وجود داشته اند، اما آیا در شرایط جدید نیز این گله ها دیده می شوند؟)

 در کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه، این تاکیدات تاثیر بیشتری داشته است. زیرا در این کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه، توریسم منبع بسیار خوبی برای کسب درآمد برای این کشورها شده است. ولی در بعضی از کشورهای جهان سوم، به خصوص در کشور ما حفاظت از محیط زیست  به صورت یک فرهنگ در نیامده و تاکیدات دولت هم روی افراد منطقه و هم روی گردشگران هنوز تاثیر به سزایی نداشته است.

(البته به نظر بنده این بستگی به شدت نظارت رکن چهارم دموکراسی یا مطبوعات دارد. مثلا در منطقه سرخه حصار تهران که این نظارت بیشتر است، محیط زیست امن تری برای گونه های وحشی وجود دارد، تا مناطقی که ظاهرا از دسترس خبرنگاران دور مانده است. همچنین فکر می کنم، وبلاگ نویسان و خبرنگاران محلی می توانند نقش بسزایی در این امر بازی کنند. فقط کافی است که تعدادی از دست اندرکاران از یک فاجعه آگاه شوند و در ضمن بدانند که مردم نیز از آن آگاه شده اند، آنوقت است که تلاش ها برای جلوگیری از ادامه آن فاجعه زیست محیطی شروع می شود.)

 اکثر مردم نسبت به محل زندگی و خانه خود بسیار حساس هستند و هیچگونه آلودگی و زباله را تحمل نمی­کنند. ولی به محض اینکه از خانه خارج می­شوند، دیگر آن احساس مسئولیت را ندارند و ریختن زباله  و تخریب محیط  زیست برایشان یک امر عادی می­شود.

(خوشبختانه در این زمینه مردم دیزبادی که از شهرها و مناطق دیگر به دیزباد می آیند بسیار با فرهنگ هستند. لذا ما هنوز نسبت به سایر نقاط توریستی شاهد آلودگی کمی برای زیست بوم دیزباد می باشیم. اما بعید نیست که به زودی با ورود خیل کثیری از توریست ها که از نقاط گوناگون وارد دیزباد می شوند، نیازمند اطلاع رسانی بیشتر از طریق بنر و تراکت هایی که به توریست ها در بدو ورود ارائه می شود، باشیم. همچنین تجهیزاتی برای جمع آوری زباله ها و از بین بردن آنها نیاز است. که شورای ده در این خصوص بایستی اقدامات لازم را مبذول کند.)

 با این حال معلوم شده است که توریسم در بلند مدت می­تواند باعث شکوفایی اقتصاد محلی، ملی و حتی جهانی شود. این شکوفایی به این بستگی داردکه محیط زیست طبیعی از سطح بالایی برخوردار باشد و باعث رضایتمندی گردشگران گردد.    

طبیعت گردی یا گردشگری بر مبنای طبیعت از شاخه های بسیار گسترده و همچنین به سرعت در حال گسترش گردشگری به شمار می­رود. چنانکه پیش بینی می­شود، رشد این گونه از گردشگری سالیانه تا 6 در صد (5/1 برابرمتوسط پیش بینی رشد صنعت گردشگری و 3 برابر متوسط رشد اقتصاد جهانی طی دهه آتی) خواهد بود. زیرشاخه های طبیعت گردی بر اساس تنوع محیط های طبیعی و انگیزه های بهره مندی از آن بسیار گسترده و پراکنده اند. گردشگری مبتنی بر طبیعت، در محیط های بسته ساخته دست بشر همچون باغ وحش ها، باغهای گیاه شناسی، باغهای پرندگان و آکواریوم ها و در محیط باز طبیعی قابل انجام است.

(دیزباد از آن مکان هایی است که پتانسیل ایجاد باغ وحش، باغ های گردشگری و ... را دارد. چراکه اولا با این کار فضایی کاملا ایزوله برای جلوگیری از انقراض برخی گونه های حیوانی و گیاهی پدید می آید و ثانیا با سازماندهی این مناطق به درآمد زایی دیزباد کمک می شود.)

 در این گونه از گردشگری، هدف گردشگر می­تواند شامل: لذت از طبیعت بکر، ماجراجویی، آموزش، گذران اوقات فراغت، تفرج و یا حتی درمان باشد. 

(روستای دیزباد بالا تمام ویژگی های فوق را داراست. اما مساله اینجاست که باغ های مردم مکان گردشگری نیست. آنها می خواهند از باغشان درآمد کسب کنند و بیشتر آنها مایلند این درآمد از طریق فروش میوه باشد، چراکه کسب درآمد از محل گردشگری نیاز به حضور مداوم در منطقه دارد، که این مهم برای دیزبادی هایی که در شهرها سکونت دارند، میسر نمی شود. مگر از طریق یک سری راهکارها که شورای ده با سازماندهی می تواند آنها را ارائه دهد.)


اثرات مثبت گردشگری در طبیعت بر محیط زیست

صنایع توریستی در صورتی که همراه با حفاظت از پوشش های طبیعی، خاک وآب و هوا باشد از جمله سودمند ترین صنایع خواهد بود و باعث اشتغال زایی در سطح وسیع می گردد. اشتغال زایی می­تواند در شغلها و حرفه های مختلف از جمله: صنایع حمل و نقل، صنایع غذایی، صنایع دستی، هتلداری و غیره صورت پذیرد. همچنین مورد استفاده قرار دادن زمین ها و مناطق توسعه یافته به فعالیتهای تفریحی باعث اشتغال زایی و تولید درآمد می­شود. مهمتر از همه اینکه، صنعت توریسم به عنوان یک صنعت پاکیزه مورد توجه قرار گرفته است. از آن گذشته پیش بینی می­شود که گردشگری در طبیعت، بخش اعظم بازار گردشگری سالهای آینده را به خود اختصاص دهند. در واقع این نوع گردشگری، جهت ارتقای پیشرفت اقتصادی هر کشور، مردم بومی منطقه و حفظ ارزشهای طبیعی، زیست محیطی و فرهنگی مناطق گردشگری، مناسب تشخیص داده شده است. به همین لحاظ توسعه این بخش جزء اهداف اصلی صنعت گردشگری در نظر گرفته می­شود. همچنین صنعت جهانگردی قادر است کانون توجه را به مسائل مهم زیست محیطی معطوف کند و پایه گذار طرح هایی باشد که موجب حفظ و حراست از محیط زیست می شود.

(دقیقا این اتفاقی است که در دیزباد می افتد. یعنی افراد زیادی به دیزباد خواهند آمد و بالتبع بازارهای خوبی در دیزباد ایجاد خواهد شد. اما در این زمینه دو شرایط قابل تصور است:

1. دیزبادی ها باغ های خود را می فروشند و غیر دیزبادی ها دیزباد را مدیریت خواهند کرد.

2. دیزبادی ها به دیزباد برخواهند گشت و دیزباد را توسعه خواهند داد.

شما کدام را می پسندید؟ کدامیک اتفاق خواهد افتاد؟

اینها سوالاتی هستند که باید به آن پاسخ دهیم. چراکه اگر ملکی را  فروختیم بازپس گیری آن بسیار بعید است. باید به این نکته نیز توجه کنیم که دیزباد باید یک برجستگی در خود پیدا کند که بتواند خود را از سایر مناطق گردشگری متمایز کند. باید بگوییم که ما چه چیزی داریم که دیگران ندارند؟)

 به عنوان مثال: جهانگردی می­تواند توجه عموم را به مسئله تنوع گونه های حیوانات و گیاهان بسیاری که در خطر انقراض هستند جلب کند از جمله آثار مثبت دیگر صنعت گردشگری می توان به :

  • ایجاد شرایط مناسب برای مشارکت فعال ساکنان بومی در معرفی فرهنگ و آثار فرهنگی منطقه به مهمانان
  • تشویق رشد اقتصاد محلی از طریق گردشگری فرهنگی واحیای آثاروابسته تاریخی – فرهنگی
  • افزایش امکانات تفریحی و سرگرمی  و همچنین بهبود کیفیت زندگی در منطقه
  •  - ایجاد فرصت های شغلی جدید، ارزآوری، ارتقای سطح زندگی مردم،فروش خدمات و کسب درآمد از جمله مزایای مستقیم حاصل از جانگردی است.

  عقیده بر این است که ورود جهانگرد باعث بروز حس میهن دوستی و عرضه هر چه بیشتر فرهنگ و افتخارات در مردم می شود و آنان سعی خواهند کرد هر چه بیشتر دستاوردهای خود را در قالب صنایع دستی، نقاشی، عکس و ... نشان دهند.

(سوالم را بار دیگر تکرار می کنم: ما در دیزباد چه داریم که دیگران ندارند یا کمتر از ما دارند:

1. میراث فرهنگی دیزباد

2. میراث تمدنی دیزباد

3. داشته های گردشگری دیزباد

4. داشته های طبیعت دیزباد

شما هم می توانید به این فهرست موارد بی شماری را بیافزایید. اما بهتر این است که یک مورد در این فهرست برجسته شود و مثلا بگوییم: نوحصار دیزباد!

باغ وحش دیزباد

باغ پرندگان دیزباد

مزرعه گیاهان داروئی دیزباد

اما در این انتخاب باید در نظر داشته باشیم که اگر به نوحصار اشاره کردیم فقط یک روز در سال برای توریست تدارک خواهیم دید اما از بقیه 364د روز سال باید چسم پوشی کنیم. همچنین در این انتخاب باید به میزان سود آوری و جذابیت ها توجه شود.)


اثرات منفی گردشگری در طبیعت  بر محیط زیست

جهانگردی می­تواند محیط زیست طبیعی را به خطر اندازد، باعث تغییر آن شود و اثرات منفی بسیار زیادی بر روی آن بگذارد. بازدیدکنندگان طبیعت، ضایعات وآلودگی تولید می کنند. آلودگی هایی مثل: آلودگی آب، آلودگی هوا، ضایعات جامد و آلودگی صوتی و بصری. جاذبه های طبیعی با استفاده نادرست یا بیش از حد، می­تواند در معرض خطر قرار گیرد. احداث خدمات برای جهانگردان می تواند موجب تغییر و دگرگونی چشم اندازهای طبیعی شود. برای مثال: آلودگی بصری می تواند از طریق نصب زیاد بیلبوردها روی دهد.

(این چیزی است که برخی اوقات از آن گریزی نیست. ما برای فرهگ سازی باید از استند و بیلبورد استفاده کنیم. ما بخشی از درآمدمان را از طریق تبلیغات تجاری کسب خواهیم کرد و این ها به جاذبه های بصری طبیعت لطمه خواهد زد. اما بازهم بستگی به نوع طراحی ها دارد. آیا می توانیم از طبیعت در طراحی هایمان استفاده کنیم؟)

 تبلیغات لجام گسیخته و بدون برنامه ریزی در سطح روستا چهره ی زشتی به مناطق گردشگری می دهد ، بازدیدهای کنترل نشده یا بیش از اندازه، توسط بازدیدکنندگان می تواند کیفیت چشم اندازهای طبیعی، مکان ها و بناهای تاریخی را تنزل دهد. 

(این یکی از مواردی است که دقیقا در اختیار شورای دیزباد و مدیریت گردشگری روستای دیزباد است. در آینده آژانس های گردشگری برنامه های خودشان را برگزار خواهند کرد، اما این به شورای دیزباد ربط پیدا می کند که بتواند زمان این بازدیدها را به گونه ای نظم و سازماندهی کند که افراد زیادی ناگهان به دیزباد  سرازیر نشوند که امکانات ده پاسخگو نبوده و در نتیجه در یک مورد ساده مثل سرویس های بهداشتی شرایطی ایجاد شود که باغ های مردم مورد استفاده ناصحیح قرار گیرند.)


از جمله اثرات منفی دیگر صنعت گردشگری می توان به :

  •  ایجادشلوغی،ترافیک،آلودگی ناشی ازرفت وآمدخودروها وبه وجودآوردن احتمال تغییرات فرهنگی و تاثیر بر بافت سنتی برخی مناطق و اثرات روحی وروانی برمردم منطقه
  • تغییرات خیلی سریع روش زندگی بومی، به سبب تهاجم فرهنگی گردشگران
  • گاه دربرخی مناطق جرایم ومخاطراتی گردشگران را تهدید می کند و این نوعی تبلیغات منفی درباره منطقه است و تأثیرات منفی در ذهن بازدید کنندگان میگذارد.

همانطورکه گفته شد توریسم می تواند اثرات مثبت و منفی زیادی بر روی محیط زیست بگذارد. اما مطالعات در این زمینه نشان داده است که اثرات منفی توریسم خیلی بیشتر از اثرات مثبت آن است. ولی دولتها برای افزایش اثرات مثبت توریسم می توانند نقش به سزایی ایفا کنند. دولتها می توانند با اعمال تدابیر مختلف، اثرات منفی گردشگری را کاهش دهند:

  1.  از جمله کارهایی که دولتها می توانند انجام دهند بالا بردن سطح فرهنگ و آگاهی مردم، چه مردم بومی و چه گردشگران در زمینه حفظ محیط زیست است. زیرا هرچه آگاهی مردم در این زمینه بیشتر شود مسلماً تلاش آنها در نگهداری و مواظبت از پوشش  گیاهی و جانوری بیشتر خواهد شد. 
  2. همچنین نحوه رفتار و استفاده  مردم بومی از طبیعت و محیط زیست می­تواند بسیار موثر باشد؛ زیرا به طور غیر مستقیم موجب می­شود تا گردشگران مجبور شوند از محیط زیست نگهداری نمایند. 
  3. از دیگر کارهایی که دولت می تواند انجام دهد اعمال سیاستهای مناسب برای بهره برداری از جاذبه ها است. به عنوان مثال در جزیره برمودا، گردشگران مجاز به استفاده از اتومبیل نیستند. در مائوری هیچ بنایی نمی تواند ارتفاعی بلندتر از درختان نخل داشته باشد. در اصفهان در محدوده پارک طبیعی ناژوان، اجازه احداث ساختمان هایی با ارتفاع بیش از دو طبقه داده نمی شود. 
در این زمینه دیزبادی ها نیز می توانند راهکارهایی جهت توسعه دیزباد پیشنهاد کنند، تا بتوانیم دیزبادی توریستی با کمترین میزان اثرات منفی داشته باشیم.


فتح قله 3 هزار متری قجغر دیزباد بالا توسط گروه کوهنوردی سالار

مورخ 14/3/1392 بار دیگر گروه کوهنوردی سالار مطابق سنت سالانه این گروه قجغر را فتح کردند. عباس کریمی در وبلاگ دیزباد سفلی، دو گزارش تصویری مفصل از فتح قجغر منتشر کرده که می توانید با مراجعه به لینک این سایت عکس های آن را مشاهده کنید.

در گزارش این صعود آمده است:

برفراز قله قوچ گرد یکی از قلل بینالود

این صعود در روز رحلت حضرت امام خمینی (ره) همه ساله توسط این گروه انجام میپذیرد.

کوهنوردی از آن دسته از ورزشهاست که علاوه بر ایجاد شادابی و نشاط موجب افزایش صبر، اراده و تقویت قوای فکری در انسان می شود و لذت ایستادن بر فراز کوه نیز وصف نشدنی است و بویژه زمانی که یک مجموعه همگام با هم به این موفقیت دست یابند احساس همدلی و مودت میان آنان بوجود می آید که در نهایت موجب تقویت کار گروهی و تعامل بیشتر در جهت دستیابی به اهداف خواهد شد.

قله قوچ‌گرد در شرق رشته کوه های بینالود قرار دارد .

قله قوچ گر با ارتفاع ۳۰۰۰متر یکی از فنی ترین قله های ایران می باشد که بین روستا های گرینه و چناران و دیزباد  و در جنوب رشته کوه بینالود واقع شده است و از کوههای معروف این رشته کوه محسوب می شود. این قله به دلیل ارتفاع و شکل منحصر به خود باعث گردیده که کوهنوردان هنگام صعود از تجهیزات فنی استفاده کنند.

در این صعود موفقیت آمیز که در روز سه شنبه چهاردهم خرداد ماه ۱۳۹۲، ساعت 5 بامداد آغاز شد و در نهایت ساعت 17 بعدازظهربا موفقیت پایان یافت.

این نکته نیز خالی از لطف نمی باشد که صعود با توجه به شروع از خود روستای دیزباد با بیش از ۶ کیلومتر  بیشتر پیاده روی درکو ه های اطراف جهت رسیدن به مبدا صعود صورت گرفته است.


در گزارش دوم عباس کریمی نوشته است:


برفراز قله قوچ گرد یکی از قلل بینالود


 در این صعود تعدادی از کارمندان آستان قدس رضوی حضور داشتند. قله قوچ گر با ارتفاع ۳۰۰۰متر یکی از فنی ترین قله های ایران می باشد که بین روستا های گرینه و چناران و دیزباد و در جنوب رشته کوه بینالود واقع شده است و از کوههای معروف این رشته کوه محسوب می شود. این قله به دلیل ارتفاع و شکل منحصر به خود باعث گردیده که کوهنوردان هنگام صعود از تجهیزات فنی استفاده کنند.

در این صعود موفقیت آمیز که در روزجمعه مورخ ۲/۲/۱۳۹۲، ساعت 5 بامداد آغاز شد و در نهایت ساعت 17 بعدازظهربا موفقیت پایان یافت.این نکته نیز خالی از لطف نمی باشد که صعود با توجه به شروع از خود روستای دیزباد با بیش از ۶ کیلومتر  بیشتر پیاده روی درکو ه های اطراف جهت رسیدن به مبدا صعود صورت گرفته است.


دیزباد بالا در باشگاه کوهنوردی آرش بابل

سایت باشگاه کوهنوردی آرش بابل در ابتدای گزارش صعود این تیم از رشته کوه بینالود به دیزباد بالا پرداخته است. اگر چه این گروه هرگز به دیزباد نیامده اند، معرفی آنها از بینالود شامل دیزباد بالا هم شده است.  مقدمه گزارش سفر صعود به بینالود را با هم مرور می کنیم.


رشته کوه بینالود:


بلندترین نقطه رشته کوه بینالود، قله شیرباد با بلندی ۳۴۲۰متر است که در شمال روستای بوژان(شمال شرقی شهر نیشابور)قرار گرفته‌است. ولی قله بینالود با وجود ارتفاع کمتر از آن معروفیت بیشتری دارد. رشته کوه بینالود به طول تقریبی ۱۳۰ کیلومتر از شمال شهر نیشابور تا جنوب غربی شهر قوچان کشیده شده‌است. و جلگه و دشت نیشابور را از دشت مشهد و قوچان جدا می‌نماید. سه رود خانه دائمی کشف رود، اترک و کال شور از این رشته کوه سرچشمه می‌گیرند. افزون بر این رودخانه‌های نسبتاً کم آبی همچون رودخانه‌های میرآباد، زشک و طرقبه، اخلمد، بوژان، خرو علیا، بار، و دیزباد علیا در دره‌های خرم این منطقه جریان دارند که بخش اعظم آب آنها صرف آبیاری باغها و زمینهای کشاورزی می‌شود.

ریواس از معروفترین و مرغوبترین گیاهان خودروی این رشته کوه بشمار می‌رود. و در بخش شمال غربی رشته کوه بینالود پوشش درختچه‌های ارس بشکل تنگ دیده می‌شود.برف و یخ حاصل از بارشهای زمستانه و بهاره غالباً تا اواسط فصل تابستان در قله‌ها باقی می‌ماند. روستاها و تابستانگاه‌های زیبایی همچون بوژان، اخلمد، زشک و طرقبه، خرو، بار و دیزباد در دامنه این رشته کوه از چشم اندازه‌های بی مانند و بدیعی برخوردارند.

به طور کلی رشته کوه بینالود در شمال شرق ایران، همانند دیواری بلند، دو دشت وسیع و حاصلخیز مشهد و نیشابور را از یکدیگر جدا کرده است. این رشته کوه با آب و هوای سرد کوهستانی و دره های خوش آب و هوا و قله های بلند نظیر بینالود و شیرباد و فلسکه تامین کننده آب شهرهای مشهد، نیشابور، چناران و روستاهای کوه پایه اش می باشد.

قله بینالود با ارتفاع حدود ۳۳۰۰ متر با شکوهی وصف ناپذیر در شمال شهر تاریخی نیشابور قرار گرفته است.

بینالود به معنی کوهی است که بین دو دشت قرار گرفته و آنها را از هم جدا کرده که یکی دشت مشهد و دیگری دشت نیشابور است. افراد محلی به آن بینالوت یا بنلی نیز می گویند.


پوشش گیاهی و جانوری منطقه:


بدلیل آب و هوای خوش و معتدل، منطقه از پوشش گیاهی مناسبی برخوردار است، و گیاهان خودروی زیادی در منطقه وجود دارند، از قبیل: گون، ریواس ، آویشن ، زرشک کوهی، تمشک دم گاو ، زیره کوهی ، گلپر، و موسیر. بدلیل وجود همین تنوع گیاهی، منطقه دارای پوشش جانوری مناسبی نیز هست، و از جمله حیواناتی مانند قوچ، میش، عقاب، پلنگ، گرگ، شغال و روباه را می توان در این ناحیه مشاهده کرد.


دکتر سعید صاحبکاران هم از دیزباد بالا یاد کرد

سایت رسمی دکتر سعید صاحبکاران در یادداشتی با عنوان «مناطق گردشگری نیشابور» به دیزباد بالا اشاره کرد. در این یادداشت مختصر دکتر صاحبکاران روستای دیزباد را در کنار چند شهر و روستای دیگر نیشابور به عنوان روستای گردشگری معرفی کرد.

دکتر سعید صاحبکاران در این یادداشت می گوید: «شهرها و روستاهای دیزباد، خرو، بار، برفریز، دررود و بوژان و غار و کوه ابراهیم ادهم از جمله مراکز گردشگری طبیعی نیشابور است.»