«دیزباد وطن ماست»- چیلّه بجست یکی از آیینهای نمادین دیزباداست بود که در آخر بهمنماه، و به مدت سه شب، به انجام میرسد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، جوانان بر روی تپه پیشتختگاه و پش لوکه مشعلهایی را بر افروخته و با دستیاری سیمی گویهای آتش را به دور سر خود میگردانند که این چرخش افقی و دوّار گویهای آتش، جلوهای شادیانه از نور و گرما را در تاریکنای شبهای پایانی بهمن، پدید میآورد.
این بهانه و نمادی میشود تا جوانان، به شادمانگی و روشنیافشانی، جَستن و گـُریختن، چلّه و سردی زمستان را به جشن و سرور برگزار نمایند. در این جشن، پوشاک و لباسهای زمستانی کهنه را گاه، در هم پیچانیده و همان گویهایی میشوند که بر آتش آفروخته و با بندی، بر پیرامون، چرخانیده میشوند و رسیدن بهار را به دیار سرسبز دیزباد را به انتظار مینشینند.
این گویهای برافروخته و چرخان جشن خوشآمدگویی به بهار و نوپوشی، با خواندن ترانهی «چله بجست» و با نوای بلند و آهنگین و شادیانه، همراه میگردد:
«چیلّه بجست، بهار اَمَه
سبزه و گولعذار اَمَه
چیلّه بجست
سیاهی رفت
سپیده پایدار اَمَه
و یا
چیله بجست !!
ار کوجه بجست ؟؟
ار دم دروازه بجست ...
بدین مایه: چلّهی زمستان گـُریخت و بهار آمد؛ سبزه و گلعذار آمد؛ چلّه گریخت و سیاهی رفت؛ سپیدهی پایدار آمد.