دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

مراسم نوحصار دیزباد بالا

«دیزباد وطن ماست»- نوحصار یکی از موضوعاتی است که درباره آن مطالب زیادی در اینترنت نوشته شده است. اما غالب مطالب حقیقت موضوع را به درستی و وضوح بیان نکرده اند. اساسا پژوهش قابل اتکایی در این خصوص انجام نشده است. در نوشته زیر که علی اصغر رحیم آبادی در مورد نوحصار نوشته، به برخی از جنبه های نوحصار اشاره شده است و به نظر می رسد که پژوهش بهتری نسبت به سایر پژوهش ها باشد اما حقیقت نوحصار ورای این موارد است و باید کار بیشتری بر روی آن انجام شود.



تجلی گاه یگانگی

در طول تاریخ یکی از موثرترین عوامل گردهمایی و تجمع انسانها، باورهای مذهبی و مناسک دینی مشترک بوده است. مراسم نوحصار روستای دیزباد نیز دارای این ویژگی است، به گونه ای که آن چه طیف وسیعی ازاهالی این روستاو اقشار مختلف اجتماعی را هر ساله در آخرین جمعه امرداد (مرداد) ماه به شرکت در این مراسم وا می دارد، داشتن یک اعتقاد مذهبی مشترک است. علاوه برریشه مذهبی داشتن ،کارکرد دیگر مراسم نوحصار این است که افراد هم کیش را در یک روز از سال گرد هم آورده و باعث انسجام مذهبی و تحکیم روابط فامیلی و خانوادگی در میان اهالی روستا به خصوص جماعت اسماعیلی می گردد . البته درحال حاضر پیروان مذهب شیعه اثنا عشری دیزبادنیزدر این مراسم شرکت می کنند و به اعتقاد آنها اینگونه نیست که مراسم نوحصار اختصاص به مذهبی داشته باشد وهمه درآن شرکت می کنند وعمومی می باشد.

جمعه آخر مرداد پررونق ترین روز دیزباد در سال است، در دیزباد دو فرقه شیعیان ۱۲ امامی و اسماعیلی در کنار هم زندگی می کنند. هیچ اختلافی هم با یکدیگر ندارند. همه شان با هم نسبت فامیلی دارند. یک چشمه دارند که آن را مقدّس می دانند. توی کوهشان چند سنگ نشان کرده اند و هر یک را به بهانه ای مقدّس می دانند. هر سال جمعه آخر مرداد همه اهالی حتّی از شهرهای دیگر و خارج از کشور می آیند و در مکان چشمه نوحصار گرد هم می آیند. در واقع این مراسم شبیه مراسم روز سیزده به در عید نوروز برگزار می شود، با این تفاوت که صبغه مذهبی داشتن به آن اعتبار و اهمیت خاصی در میان اهالی روستای دیزباد به ویژه جماعت اسماعیلی بخشیده است. این مراسم را نوحصار می گویند امّا به گفته برخی باید اسمش نوحه سال بوده باشد. چون موسم پس از گردآوری خرمن است و از قدیم الایام هر گاه محصول را درو میکردند به اسم یک ایزد شهید شونده نوحه خوانی داشته اند که اینجا به اسم حضرت علی دارند(۱). پیشینه سنت نوحصار را به زمان امام قلی خاکی خراسانی از شاعران و بزرگان مذهبی قوم، در قرن ده ویازده هجری قمری می رسانند. امامقلی(خاکی خراسانی) در یکی از شب ها که سرگرم گوش دادن به اشعارمذهبی در عبادتگاه است ،ناگهان متوجه می شود که امام در حالی که سوار بر اسب است از کنار در عبور می کند، در حالی که زنان وحاضران از این موضوع بی خبرند، از جای خود برمی خیزد و به دنبال امام می رود تا این که به عبای او چنگ زده و افسار اسب را می گیرد و به امام اصرار می کند او را به مراد دل خویش برساند. امام خواهش او را رد می کند و می گوید تو هنوز بچه هستی، امام قلی در جواب می گوید: من شایسته این هستم که به مرادم برسم، پس از آن امام می گوید: «تو زمانی به مرادت دست می یابی که ریش هایت انبوه گردد و شانه در آن فرو رود»


امام قلی دست بردار نیست و به پافشاری اش ادامه می دهد، در این هنگام امام تازیانه یا به زبان محلی غم چین خود را پرتاب می کند و به امام قلی می گوید که آن را به وی بازگرداند. هنگامی که امام قلی تازیانه را در تاریکی با دست بر میدارد تازیانه تبدیل به سر اژدها شده است، پسربچه ترسی به دل راه نمی دهد و لحظه ای که آن را به امام می دهد دوباره تبدیل به تازیانه می شود.


پس از آن امام عصای خود را به فاصله چندمتری بر روی زمین پرتاب می کند و به امام قلی می گوید که آن را به وی بازگرداند. هنگامی که پسربچه عصا را در دست می گیرد تبدیل به یک مار شده و دوباره هنگام تحویل دادن به امام تبدیل به عصا می شود. تا این لحظه امام و پسربچه به مکانی که امروزه دوشاخه رودخانه دیزباد به هم می پیوندند، رسیده اند. امام با عصای خود ضربه ای به یک صخره سنگی زده و از آن چشمه آبی می جوشد. و با خود فکر می کند این کار باید پسربچه را راضی و خوشحال کند، اما بی فایده است. امام قلی کماکان به همراهی با امام ادامه می دهد تا جایی که به محل نوحصار می رسند. در این هنگام امام به سنگ بزرگی اشاره می کند و به پسربچه می گوید که آن را به بالای کوهی که نزدیک آن جاست، ببرد. پسربچه از این امتحان نیز سربلند بیرون می آید. همچنان پسر بچه اصرار می کند. سرانجام امام برآورده شدن مرا د امام قلی را در حالی که ده یا دوازده سال بیشتر نداشت، منوط به آن می کند که شانه در محاسن وی فرو رود. امام قلی در این لحظه به امام می گوید: شانه تان را به من بدهید. سپس شانه را گرفته و در صورت بدون موی خود فرو کرده تا جایی که در گوشت جای می گیرد.


در این جا امام از اسب پیاده شده و افسار اسب را به زمین می کوبد و عصای مبارک را بر زمین می گذارد و می گوید: هر ساله در این جا چراغ روشن کرده و خون کنید و به محض برداشتن عصا چشمه نوحصار از آن می جوشد که در حال حاضر برگزاری مراسم نوحصار در کنار آن صورت می گیرد.


پس از آن که امام قلی در یک لحظه چشم های خود را می بندد و باز می کند، امام ناپدید می شود و امام قلی در حالی که چهره ای نورانی و محاسنی بلند دارد به نزد زنان در خانه کلو باز می گردد به طوری که تمام این وقایع در چند لحظه اتفاق افتاده و زنان پشم ریس نیز متوجه غیبت امام قلی نشده اند و با دیدن امام قلی با هیبت جدید به سوی وی هجوم می آورند، وی نیز شرح ماجرا را برای آن ها بیان می کند و همگی با هم به سوی مکان هایی که امام قلی نشان می دهد راه افتاده و با دیدن چهره تغییر یافته امام قلی و چشمه های آب به حرف های او ایمان می آورند. از آن به بعد همه ساله مردم دیزباد به مکان چشمه نوحصار می روند و گوسفندان زیادی را قربانی می کنند و متعقدند که قربانی کردن گوسفندان در آن محل باعث افزایش آب چشمه می شود.

چند روایت از داستان فوق الذکر ارائه شده که گاه در ذکر برخی از جزئیات متفاوت به نظر می رسند مثلا در روایت های دیگر آن به هنگام پرتاب عصا وشمشیر و یا تازیانه امام چشمه ها یی از دل زمین می جوشد. اما ساختار کلی همان است که در بالا به ذکر آن پرداختیم. برای نمونه در مورد نام امام اسماعیلی که خاکی خراسانی به دنبال وی تا محل فعلی چشمه نوحصار رفته، اختلاف نظر وجود دارد. دسته ای وی را امام ذوالفقار علی و دسته ای دیگر امام نورالدین علی می دانند. با این همه، شخصیت مورد نظر غیر از دو امام اسماعیلی مذکور که خاکی خرسانی با آنان معاصر بود، کس دیگری نمی تواند باشد. شایان ذکر است که از سنت نوحصار و اعتقادات حول آن در جای دیگری به تعریض سخن به میان آمده و در ضمن نام امام اسماعیلی مورد نظر را ذوالفقار علی ذکر کرده است (رجوع کنید به کتاب التنبیهات الجلیه فی کشف اسرار الباطنیه؛فقیدی، ۱۳۵۲، ق ۳۰۵).


نحوه برگزاری مراسم نوحصار بدین صورت است که شب قبل از مراسم عده ای که از سال قبل آش نذر کرده اند در تدارک پخت آش هستند. علاوه بر افرادی که آش نذری دارند، بسیاری از افرادی که حاجتی دارند با آوردن مقداری از ملزومات آش، خود را در آن سهیم کرده و در پخت آن نیز کمک می کنند. آش نذری، صبح زود در مسیر رودخانه که ابتدای محل برگزاری مراسم نوحصار است ، میان افراد حاضر تقسیم می شود.

افرادی که به همراه خانواده هایشان قصد شرکت در مراسم نوحصار را دارند پس از طی مسافت چند کیلومتری در مسیر رودخانه، در جایگاه های خاص خود به استراحت می پردازند. گفتنی است که اهالی روستا از دیزباد در مسیر رودخانه درختان بید زیادی کاشته اند و هر دو یا سه درخت بید در انحصار خاندان وخانواده مشخصی است که برای استراحت و صرف چای و ناهار و غیره از آن استفاده می کنند.

از جایگاه های مخصوص استراحت در مسیر رودخانه تا چشمه نوحصار راه زیادی است. بنابراین افرادی که برای روز نوحصار گوسفند نذر کرده اند می بایست فاصله مکان استراحت تا چشمه را طی کنند و پس از آن که گوسفند را در مکان چشمه نوحصار قربانی کردند، آن را بر دوش گذاشته و به جایگاه استراحت خانواده ها در مسیر رودخانه بیاورند و در دیگ های مخصوص که برای تهیه ناهار ظهر از آن ها استفاده می شود، مقداری گوشت نذری می اندازند.افراد پس از استراحت در سایه سار درختان بید و آماده نمودن مقدمات ناهار و نوشیدن چای به سوی چشمه نوحصار حرکت می کنند. وپس از طی نمودن مسافتی حدود هشت کیلومتر از روستا به محل چشمه نوحصار می رسند.

از جمله مراسمی که در کنار چشمه نوحصار برگزار می گردد مراسم قصیده خوانی است به گونه ای که مردان در قسمت بالای چشمه کنار هم نشسته و به صورت گروهی در مدح حضرت علی (ع) به قصیده خوانی می پردازند.مراسم قصیده خوانی قبل از ظهر شروع می شود و تا بعدازظهر ادامه دارد. بیشتر قصاید و اشعاری که خوانده می شود برگرفته از دیوان شمس جلال الدین مولوی بلخی ودیگر شاعران وعارفان می باشد.به گونه ای که یک نفر قصیده می خواند و دیگران نیزدم گرفته و با صدای بلندوهماهنگ این بندها را تکرار می کنند:

نادعلی، علی یا علی

هر بلایی پیش آید رفع کن پروردگار

لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

زنان و کودکان نیز در زیر سایه درختان بید به قصاید گوش می دهند،ناگفته نماند که زنان و دختران نیز در این روز دست به اعمال خاصی می زنند. بدین شرح که پنبه را آغشته به روغن می کنند سپس آن را آتش زده و سیاهه های باقیمانده از آن را به پلک ها و مژه های خود مالیده و در لحظه انجام این عمل آروز می کنند که به مراد دل خود دست یابند. .

در این میان جمعیت حاضر در مراسم برای نوشیدن جرعه ای آب از چشمه نوحصار اشتیاق فراوانی از خود نشان می دهند. البته به دلیل خشکسالی چند سال اخیر آب چشمه بسیار کم شده و از لوله ای که تعبیه شده، آب به میزان کمی حدود یک اینچ جاری می شود.آب چشمه نوحصار در نزد جماعت اسماعیلی همچون آب چشمه زمزم در نزد سایر مسلمانان، جنبه تبرک دارد و همه مشتاق آنند تا جرعه ای از آن بنوشند و یا در ظرف ریخته و به خانه های خود ببرند، لذا برای به دست آوردن آب ازدحام زیادی شکل می گیرد. فدایی خراسانی (د ۱۳۰۲هجری شمسی )شاعرومعلم مذهبی واز بزرگان مورد احترام در نزد جماعت اسماعیلی درشعری که در وصف دیزباد سروده ، اینچنین از آب چشمه نوحصار یاد می کند:


افراد پس از آن که در مراسم قصیده خوانی شرکت کرده و به عنوان تبرک جرعه‎ای از آب چشمه نوحصار می نوشند برای دیدن مکانی به نام «سرقلعه»، صخره‎های سنگی که رفتن به بالای آن کار دشواری است و در فاصله حدود یک کیلومتر از چشمه نوحصار و مشرف بر آن قرار گرفته و معروف است که رد سم دُلدُل حضرت علی (ع) ،حیوانی مولود از اسب وقاطر که بر روی سنگی به جا مانده، می روند.جماعت اسماعیلی روی ردّ پای برجای مانده مقداری خاک می ریزند و سپس به قصد تبرک جستن انگشتی بر خاک زده و در دهان می گذارند و می چشند. امروزه مراسم نوحصار در میان جماعت اسماعیلی خراسان خصوصاً دیزباد و اطراف آن در بزرگداشت آن خاطره قدسی برگزار می شود.


افراد پس از تبرک جویی از محل، به جایگاه های استراحت خود در مسیر رودخانه باز می گردند و بعد از خوردن ناهار و کمی استراحت، با دوستان و فامیل کنار هم جمع می شوند و هر یک از اوضاع و احوال خود در مکانی که زندگی می کنند اعم از ایران و یا خارج از کشور به صحبت می پردازند و در پایان روز هر کدام به سویی می روند و شاید تا سال ها به ویژه افرادی که در خارج از کشور اقامت دارند یکدیگر را نبینند و اگر بخواهند یکدیگر را ملاقات کنند، همه ساله در روز جمعه آخر مرداد در مراسم نوحصار شرکت می کنند.


۱- نیستانه ،تارنمای ویژه دکتر الهه معروضی


نوشته : علی اصغر رحیم آبادی


استفاده از تولیدات داخلی دیزباد برای تامین گردشگران

«دیزباد وطن ماست»- اگرچه ویروس کرونا بسیاری از موازنات را در امور گردشگری بر هم زده است و امروز گردشگری دارد به سمت و سوی دیگری می رود، اما در این میان یکی از ایده های مهم توسعه امروز دیزباد بحث توسعه گردشگری است.

دیزباد و هر روستای گردشگری دیگری یک سری تولیدات داخلی دارد. اساسا تولید باعث پویایی یک جامعه می شود و در نتیجه اگر تولید در دیزباد تقویت و حمایت شود می توانیم شرایط بهتری را برای توسعه گردشگری داشته باشیم.

مردم به دیزباد می آیند تا از آب و هوای پاک دیزباد لذت ببرندو البته می آیند که خرید کنند چراکه خرید یکی از لذت های انسان است و امروز خرید صرفا تامین احتیاجانت نیست بلکه خرید بخشی از زندگی مدرن انسان است. وقتی یک نفر وارد دیزباد می شود ما برای او چه چیزی به عنوان تحفه داریم؟

این ایده که باید تحفه دیزباد را هر غیر دیزبادی خریداری کند یک موضوع بسیار مهم است. یا اینکه حتی تحفه دیزباد به صورت رایگان به همه داده می شود. حضور یک غیر دیزبادی در دیزباد حداقل با خرید یک آب معدنی و حداکثر با سفارش یک یا چند پرس غذا همراه است. البته ما باید خیلی بیشتر از این فضای بازار دیزباد را قوی کنیم.

اگر دیزبادی ها عنایت کنند پتانسیل های گردشگری خیلی فراتر از گیلاس دیزباد می تواند برای دیزباد و دیزبادی سودآور باشد.



یلدای مهربانی دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- توزیع میوه های یلدایی در میان اهالی دیزباد به همت یک هم دیاری خوش ذوق و نیک اندیش انجام شد. 

این قبیل اقدامات باعث توسعه رابطه میان دیزبادی ها شده و بایستی به اشکال سازمانیافته تر تقویت شود. 


پیشنهادی برای تمیز تر شدن دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- فرخ میرشاهی در یادداشتی پیشنهادی برای تمیزتر شدن دیزباد می دهد و البته این پیشنهاد کاملا قابل تامل است و قطعا تا کنون نیز برنامه های مشابه اجرا شده است.

وی گفت: بیایید از گردشگرانی که برای تفریح چه به صورت خانوادگی و چه گروهی به دیزباد میاییند مبلغی نقدی قابل توجهی گرفته شود 

 در عوض یک پلاستیک برای زباله ها به آنها داده شود و به آنها چه به صورت شفاهی و نوشتنی اعلام شود که هنگام بازگشتشان کیسه زباله گرفته و 

‌‌پولشان برگردانده می شود.


معلمان مدرسه دیزباد

«دیزباد وطن ماست»- معلمان دیزبادی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین اقشار در دیزباد هستند. گویا مردم دیزباد در خونشان معلم بودن جاری است. متاسفانه در سال های اخیر کمتر دیزبادی هایی را دیده ایم که در آموزش و پرورش استخدام شوند و بیشتر به سمت مشاغل آزاد رفته اند تا اقتصادشان را قوی کنند اما در گذشته این قشر سرآمد دیزبادی ها بوده است. در ادامه لیستی از برخی از معلمان دیزبادی به حضورتان تقدیم می شود.


آقای حسین غفوریان

آقای محمد حسین میرشاهی عباس

آقای فرخشاه میرشاهی 

آقای فرورالدین میرشاهی عباس

آقای مسعود اروین 

آقای سید محمد کریم بدخشانی 

آقای شمس الدین میرشاهی کربلایی محمد 

آقای حسن علی میرشاهی غلامحسن 

آقای  محمد خان عراقی 

آقای غلامرضا شایسته فر 

آقای بهرام میرشاهی حیدرقلی

آقای حسین کردی

آقای عباس خافی

آقای طالب عراقی 

آقای سبحان ملک نیا 

آقای علیشاه کردی 

آقای محمد اسماعیل کردی 

اقای محمود حیدری

خانم حسنی جهان میرشاهی 

خانم فاطمه دارافرین 

خانم‌ طیبه دارافرین



خانم نیکبخت میرشاهی

خانم فاطمه ی کردی 

خانم گلستان میرشاهی 

خانم زهرا حسینی نیا 

خانم بی بی نسا میرشاهی 

خانم عزت ناصری 

خانم حبیبه ی مولایی

خانم زلیخا میرشاهی

خانم عفت کردی

خانم مهرانگیز خاکسار 

خانم مهری بهشتی 

آقای نورالدین هراتی 

آقای جو اد شایسته نیا 

آقای  محمد باقر میرشاهی 

آقای غلامعلی گنجعلی 

آقای علی بیک میرشاهی 

آقای نورالدین میرشاهی 

آقای صمد عراقی 

آقای حسین گنجعلی 

آقای ابراهیم میرشاهی 

آقای محمد حسین میرشاهی ابراهیم

آقای عابدین خرد منش

خانم فاطمه ی میرشاهی محمدحسن

آقای محمد حسین عراقی 

خانم فاطمه ی رحمانی ماشالله

اقای محمد گنجعلی (غلامرضا)

خانم زهرا رحمانی (کربلایی جواد)

آقای اسکندر راد 

آقای حسین عراقی ( علیخان )

آقای مسلم عراقی

آقای هادی دارافرین

خانم گلنبات شایسته 

آقای حسنعلی گنجعلی 

خانم فاطمه گنجعلی حاجی بافر

آقای رضا حصاری

آقای محمد حصاری