«دیزباد وطن ماست»- کشاورزی خر پیری داشت که یک روز نا خداگاه به مون یک چاه بدون اُو افتاد. کشاورز هر چه تُقلا کرد نتوانست خرش را از مون چاه بدَر کِنه.
بعد بروی اینکه حیون بیچاره زیاد زجر نکشه، کشاورز و مردم ده تصمیم گرفتند چاه را فقط با خاک پر کنند تا خر زودتر بمیره و مرگ تدریجی او باعث عذابش نروه.
مردم با دول بالای کله خر خاک مریختند اما خره همش خاک های روی بدنشه موگلند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمه، خره تلاش می کرد ودست وپاش ره می آور روی خاکهاو روی خاک ها اَمستیک.
روستایی ها همی جوری به زنده د گور کردن خر بیچاره به زبو ادامه دادند و خر هم همینطوری به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون اَمه …