دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

پرسید چند سال ؟ .. گفتم چهار هزار سال (خاطره ای از دکتر شاهرخ میرشاهی دیزبادی)

«دیزباد وطن ماست»- پروفسور شاهرخ میرشاهی در متنی منتقدانه در باب دیزباد و فرهنگ دیزبادی و کشاورزی آن می نویسد. اگرچه در این نوشتار وی استنادش به گذشته دیزباد است اما برخی از مقوله های فرهنگی همچنان استوارند و می توانند مستند شوند.



اگر از یک دیزبادى در پنجاه سال پیش میپرسیدند که راه در آمد دیزبادى ها چگونه است ، میگفتند از باغدارى ، و اگر امروز نیز بپرسند ، باز هم میتوانیم بیشتر به تولیده میوه در دیزباد اشاره کنیم و .......که باغدارى ......

  اختلاف دیزباد دوره پدر بزگ هایمان  با دیزباد امروز اینست که آنها در کنار باغدارى ، به کشاورزى براى تولید و خود کفائى احتیاجات میپرداختند ..... ولى امروزه تنها باغدارى بدون کشاورزى پیشه دیزبادى ها شده است. .....  زمانى که ما مهندس کشاورزى نداشتیم همه چیز تولید میکردیم و اکنون .......  

..... و به همینگونه ، .... در باره ساختمان و ساخت خانه ها .....در دیزباد......  این خانه ها که روى هم در دیزباد قرار گرفته اند .... و در نگاهى که انگار فراد از هم مى پاشند .... ، این پدر بزرگها آنچنان سنگ روى سنگ گذاشته اند  و شاهکارى آفریده اند ...... که در درازاى زمان ، در برابر باد ، باران و برف که همه گل و خاک این دیوارها را شسته است ...... ، همچنان سنگ روى سنگ و پایدار مانده اند ........  

.........

در زمانهاى قدیم،  ما که در کلاسهاى  درس فیزیک ، قرقره ها و ساختار چرخ چاه و ... را مى آموختیم و فکر میکردیم که چه خوب........،  بلاخره راهى براى اینکه  بارسنگینى از دوش دیزبادیهایمان ........ را ....  برداریم  ..... پیدا کرده ایم ...... ولى همینکه در دیزباد در این باره صحبت میکردیم ، ...... همه ما را به چشم بچه هایى که نزدشان بزرگ شده  بودیم میدیدند ......... و حرفمان به قول دیزبادى ها ثنارى ارزش نداشت  ...... و کشاورزى و باغبانى همچنان بگونه هاى بسیار ابتدائى انجام میشد.  ....... 

........

در آن زمان آب زیادتر بود و دیمه زار ها نیز محصول میدادند..... .... زمینهاى آبى کمتر براى کشت گندم و جو استفاده میشدند ......  در تخته شلغمى ، سیخواه و دامنه هاى کوه هاى پیرامون آن دیمه زار هایى بودند که براى گشت گندم و جو و گاهى نخود......  مناسب بوده و  استفاده میشدند.  ......

   مردم تنها از خر براى پیشبرد کارهایشان یارى مى جستند. ..... براى شخم زدن از خیش ( براى شیار زدن ) و یوغ  یا جوغ  وسیله اى که به گردن الاغ میگذاشتند ، ...  مله ( براى صاف کردن زمین پس از شخم زدن ) و ... استفاده میکردند. 

دسکله و داس براى علف درو  .... و نیز گندم وجو درو کردن ، کلنگ ، بیل ، شن کش  ، تیشه  و تبر براى کارهاى گوناگون .......  ، .... 


...... چرخ  و گارى که یکى از اختراعات بشر در دوره هاى  بسیار کهن بود،  در هیچ مقامى به کمک دیزبادى ها نیامد مگر در فرقان و چرخ چاه و گاوبردوو. ....... حتى زنبر بدون چرخ بود و باید از دوطرف گرفته مى شد .....و سبب شاید ناهموارى راه ها بود ......

  

در نهایت هیچ نیرویى جز از توان این حیوان یاور که خر است توسط دیزبادى ها مهار نشده بود .....و آن چند آسیابى که  از انرژى پتانسیل  آب براى آرد کردن گندم از آن استفاده میکردند ....  نیز کنار گذاشته شده .....  و بالاخره ساخت و ساختمان آنها رو به ویرانى گذاشت .......و .... تمام آسیاب ها  در دره دیزباد ناپدید گشتند....  

...... چرا اجداد ما در دیزباد چنین بودند و نتوانستند ساخت و یا توانهاى طبیعى را مهار کنند و همیشه در دام فراهم کردن روزى و نان خود بودند ..... , آنهم در دشوار ترین شرایط .....این کار را پیشه کرده ......  ، و دنیایشان نیز از سر کوه هاى پیرامونى ده فراتر نمیرفت .....نا معلوم است.

 

ادامه مطلب ...