«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در یک سلسه از مطالب که در تارنمای تلگرامی خود منتشر کرده است به تاریخ دیزباد می پردازد. وی می نویسد: در مورد اینکه مردم اولیّه از کجا به دیزباد مهاجرت کردهاند روایات تاریخی زیادی وجود دارد که دو روایت معتبرتر، نسل اندر نسل و سینه بسینه منتقل و به امروز رسیده است.
مردم دیزباد در ادوار تاریخ مورد ظلم و ستم واقع شدهاند در تمام مقاطع تاریخی کوشیدهاند ایدئولوژی، جهان بینی ، اخلاق دین، فرهنگ و سنن خود را حفظ کنند.
قلعه حسن و منصور، برج و باروهای بجا مانده همه بوی استقامت و پایداری را میدهد و تنها عکسالعمل مردم در مقابل این ناملایمات صبر و مقاومت، سختکوشی، قناعت بوده است.
صاحب نظران از تشابهات اسمی و فامیلی، قیافههای ظاهری و بالاخره منش و الگوهای ِرفتاریِ مشترک معتقدند که ضمنِ منشاء ژنتیکی شاید ناشی از ایدئولوژی و جهانبینی مشترک نیز باشد.
خصلت و منش مردم دیزباد اکثراً دیرجوش و در ارتباطتشان از شک به سوی یقین میروند، در ارتباطات خانوادگی چرتکه و ماشینحساب ندارند و شاید این خصائص در دنیای امروز قابل قبول نباشد ولی واقعیّت دارد.
از دیرباز دیوارهای بلند طبقاتی در دیزباد فرو ریخته است هر کس ارباب و رعیّت خود میباشد، مهاجرین متأّخر ممکن است بصورت کارگری در ابتدای ورودشان زندگی را از صفر شروع کردند ولی دیری نپائید که در جرگه شهروندان درجه یک قرار گرفتند. این جملات از هادی میرشاهی حاوی عمیق ترین شناخت ها از مردم دیزباد در طول تاریخ معاصر آن است. در روزهای آینده پست های بیشتری از این نوشتار برای دیزبادی ها و مردمشناسان غیر دیزبادی منتشر خواهم کرد.