«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در سلسله مباحث خود در باب مراسم ازدواج در دیزباد می نویسد: دوران شیرین نامزد گرانی (احتمالا به معنای نامزد گردانی است). پس ازمراسم خواستگاری وجواب گرفتن، ارتباطات درخانواده عروس و داماد بیشتر می شد ولی این ارتباطات با رفتن داماد بخانهِ عروس باوج خود می رسید. اگر در پشت صحنه، این چراغ سبز از طریق دختر صورت می گرفت ولی خانواده عروس تا حدی از این رفت و آمدِ مداوم استقبال می کردند زیرا از دیدگاه ایشان توجیه اقتصادی هم داشت یک نیروی انسانی کارآمد و فرهاد گونه به جرگه خانواده شان اضافه می شد.
البته ظاهر این ارتباط با آداب و رسوم خاصّی همراه بود. ظاهرأ رابطه دختر و پسر به کلّی قطع می شد. دختردر جمع خانواده صورتش را از پسر می گرفت و پنهان می کرد و مرتبأ دستِ طرف نامزدش به چادرش بود تا به صورت سایبانی صورتش را از نامزدش استتار نماید و لاجرم مجبور بود فقط با یک دست کارهای روتین منزل را انجام دهد.
مثل چای ریختن و سرو آن، غذا و...
صحبت میان دختر و پسر مخصوصأ درجلو پدر و برادران، خلاف شرع و قانون بود و مهمتر این که مسئلهِ ناموسی به شمار می آمد. رگ گردن مردان متوّرم می شد. البته خودشان را بکوچه علی چب می زدند و می دانستند کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد و واقعیّت چیزدیگر است. دختر و پسر با مدیریّتِ مادر ساعاتِ خلوت خانه را، در اختیار دارند و با هم هستند.
امّا ظاهر قضیّه اعضا خانواده دور کرسی یا سفرهِ غذا نشسته و یا در رابطه با مسائلِ جاریه زندگی صحبت می کنند.
دختر همچنان رویش در استتار بود. یک دستِ دختر این سایبان را نگهداری می کند. داماد خیلی مؤدّب نشسته ظاهرأ درمسائل مطروحه اظهار نظر می کند ولی زاغ سیاه همه اعضأ خانواده را چوب می زند و زیر چشمی همه را زیرنظرداشته و به ریشِ این کاسه از آش داغترها می خندد. که چه ژست های آب دوغ خیاری گرفته اند. پسرِ تازه وارد به لفظی داماد و به بهانه انجام"خِدمت کِرد" تمام روز و پاسی ازشب درخانه عروس خانم به سرمی برد و جزوظایف می داند که درکارهای خانه و امور ملکی به خانواده عروس کمک کند.
با علم به اینکه مردان خانواده از این احساسات سوء استفاده کرده و کارهای سنگین مثل کُنده شکستن، برف روبی، هیزم آوردن از کوه، شیار زمین مخصوصأ قسمت های سفت زمین را که تا دیروز توسّط مردان خانواده انجام می شد همه بگردن این مادر مرده محوّل می شود.
البته پسر تازه وارد می داند این هزینهِ حضوری است که درخانوادهِ دختر بایستی پرداخت کند و معامله پایاپایی است که صورت می گیرد.
شب هنگام، همه خستهِ کار روزانه دور هم نشسته و داماد هم، کم خسته نیست ولی از روحیّه ای شاد برخودار می باشد زیرا همه اعضأ خانواده از حضور او ناراضی نبوده حداقل او را بصورت یاوری که ازصبح فرهاد وار زحمت کشیده و پذیرایی او بصرف شام مانعی ندارد ولی بیشتر از آن خط قرمز خانواده است.
پاسی از شب گذشته و می گذرد، نخود نخود- هرکس خانهِ خود.
زمان خوابیدن اعضأ خانواده رسیده است ظاهرأ داماد، خانهِ پدر خانم را ترک می کند از این مقطع زمانی راز مگو فرا میرسد. سِرّی بین داماد و نامزدش بکار گردانی مادر خانواده مطرح می باشد که مادر دختر بایستی جواب دهد. آیا داماد بخانه عروس برنمی گردد؟ اگربرمی گردد درب ورودی چطور بازگشایی می شود؟ اگر اعضأ خانوادهِ عروس تنها یک اطاق نشیمن دارند چطور وضعی پیدا می کند؟ اگر دامادپهلوی نامزدش می آید چطور صبح زود منزل را ترک می کند که آب ازآب تکان نمی خورد و هیچ کس ازاین رفت و آمد ها بویی نمی برد؟ مخصوصأ پدر و برادران عروس خانم؟ که خودشان را به کوچه علی چپ می زنند؟ این مجموعه سؤالات را بایستی مادر زن جواب دهد.
آنچه دردوره نامزدی و یا نامزدگرانی مطرح است فرهاد گونه بودن داماد و احیانأ خانواده داماد انجام یک سری کارها که به نام "خِدمت کِرد" مرسوم است مثل آوردن لبنیّات، میوه جات نوبرانه و..... ادای وظیفه می کنند.
در زمانهای قدیم تر دورهِ نامزدی طولانی و در بعضی موارد 15-10سال به درازا می کشید. البته یکی ازمشکلات مهم ناداری خانواده پسر مطرح می شد که می گفتند سال ننگ وتنگ است مخارج عروسی فراهم نشد.
داماد که در این مدّت طولانی دستش زیر سنگ بود هر گونه کارسخت و طاقت فرسایی را به عهده می گرفت تا در عوض از رُخ یار یا ارتباط فی مابین محروم نگردد. البته این هم یکنوع استعمار زناشویی به حساب می آمد.
داماد در دوره شور و نشاط وجوانی است، دست به انجام هرکاری می زند و این طور وانمود می کند که همه تخصّص ها را دارا می باشد و در انجام کارها همه فن حریف است.
«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در نوشته خود در چارچوب یک تسلسلِ تاریخیِ _کشاورزی ازگاوآهن تا تراکتور وکمباین در دیزباد سخن می گوید.
وی معتقد است که تاریخ مردم را در چهار قرن اخیر بسیار متحول کرده است و مردم دیزباد نیز در این تغییرات تغییر کرده اند.
وی از پوشاک مردم می گوید که از پالتوِ بلندتا کت وشلوار و از عمّامه تا کلاه طی این چهارقرن در دیزباد متحول شده است. علاوه بر این وی به اهمیت و ضرورت شناخت دیزباد از جنبه های مختلف از قبیل پدیده های جمعیتی، فرهنگ فولکوریک، باورها، وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی و مذهبی مردم، نقش وضعیت جغرافیایی در خودکفایی و توسعه می پردازد که همه اینها طی این چهار قرن رخ داده اند. او معتقد است که بویژه دوره رنسانس Renascence دیزباد (تجدید حیات یک باور ویک فرهنگ) که در 1362 هجری قمری برابر با 1316 شمسی متجلّی شد و پنجاه سال بر تارک این مرز و بوم درخشید. مشروح آن درمقاله "مدرسه و فرهنگ دیزباد درآینه زمان-پنجاه سال شکوفایی مشروح آمده است". نتایج حاصله این رویداد تاریخی نشانی است از یک حرکت صحیح در تاریخ دیزباد. این نتیجه برای همگان روشن کرده است که "خورشیدفارغ التحصیلان مدرسه دیزباد درکشورهای دنیای امروز هیچوقت غروب ندارد.
«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در نوشتار خود این بار به آثار و ابنیه تاریخی دیزباد پرداخته است. وی بخش های مختلفی را در یک نوشته کوتاه معرفی می کند که خواندنی است.
خانه کلو، برج محمدی (منزل حاج محمّد حسن دارافرین)، برج منزل مرحوم ملاّعبدالرزاق، برج پیش تختگاه، مزار کمر سیاه، داش ها، گورستانها، قلعه منصور یا پی تختگاه، سرپل یا قصرالریح، آسیابها، قلعه حسن، قلعه نو، (نوحصار و قلعه و مزار آن در بحثی جداگانه مطرح شده است)، فرت بافی، کُندُو، پرخَو، رَف، نردبان چوبی طبقات در منازل قدیمی و...
قلعه منصور: روبروی ده واقع در پی تختگاه و پشت برج که مخروبه آن قرار دارد.
در 1318 قمری مردی بنام منصور از تبار هندوستان برای تبلیغ مسیحیّت به دیزباد می آید. این مردکه خیلی زیرک و با هوش بوده همراه نقشه ای نقاطی ازقلعه منصور را مورد کاوش قرار می دهدکه ظاهرأ میخواسته قبری برای خودش احداث نماید.
آن شخص طبق نقشه گنج موردنظرش را استخراج و وقتی به هندوستان عزیمت می نماید سفارش می کند من نمی خواهم در ایران قبر داشته باشم آنرا دوستانم استفاده کنند. از آن تاریخ بنام قلعه منصور معروف شده است.
آسیابهایی که ریش سفیدان بیاد دارند و ازآنها نام می برندکه درسالهای اخیر کارمی کرده عبارتنداز:
آسیابهای: عبدالکریم، قنبر، سرمزار، خواجه بایزید، کربلایی نجم الدّین، آسیای نو سرراه کلدروفچه Cal droufcha می باشد.
«دیزباد وطن ماست»- سایت درناتریپ در مطلبی با عنوان «دیزباد | باسوادترین روستای ایران (ماسوله نیشابور)» به بیان ویژگی های دیزباد پرداخت.
به گزارش دیزباد وطن ماست، این مطلب که در بخش «روستا های گردشگری خراسان رضوی» این سایت توسط جواد خرم آبادی نوشته شده به شکلی زیبا دیزباد را توصیف می کند.
روستای دیزباد از روستاهای پلکانی ایران است که در نزدیکی شهرستان نیشابور قرار دارد و پس از ماسوله گیلان، زیباترین روستای پلکانی کشور محسوب میشود. همچنین این روستا به باسوادترین روستای ایران مشهور است که در این پست قصد داریم شما را با آن آشنا سازیم. با درناتریپ همراه باشید.
دیزبادآشنایی با موقعیت و آب و هوای دیزباد
بر روی رشته کوه های بینالوود و در کیلومتر ۸۰ جاده نیشابور به مشهد، روستایی با طبیعت زیبا، معماری پلکانی و چشمه سارهای مختلف قرار گرفته است و جلوه ای بینظیری دارد.
با رفتن به این روستا، آب و هوای خنک آن شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد؛ بطوریکه در فصل تابستان هم هوا در این منطقه نسبتا سرد است. به دلیل وزش باد در طول سال، در نزدیکی این روستا توربین های بادی نصب کرده اند که در تولید برق بسیار نقش دارد.
احتمال میرود نام این روستا برگرفته از شرایط آب و هوایی آن و وزش باد میباشد که به دیزباد معروف گشته است.
تاریخچه و اطلاعات بیشتر
بر اساس شواهد گفته میشود که قدمت آن به سال ۹۵ هجری شمسی بازمیگردد. این روستا در گذشته به نام های قصرالریح و چهل اشکوب خوانده می شده و در طول زمان نام آن تغییر پیدا کرده است.
از تحولات فرهنگی این روستا میتوان به تاسیس مدرسه ناصرخسرو در سال ۱۳۱۲ اشاره کرد و همچنین از دیگر تحولات آن میتوان به ثبت شدن نام این روستا در فهرست یونسکو در سال ۱۳۴۸ به دلیل صد در صد با سواد بودن مردم آن اشاره داشت.
این روستا دارای فارغ التحصیلان زیادی در دانشگاه ها است که در فصول گرم به روستا باز می گردند. اکثریت مردم دیزباد در شهرستان مشهد و نیشابور ساکن بوده و اغلب آنها در فصل بهار و تابستان برای انجام امور مربوط به باغداری در دیزباد بسر میبرند.
باغداری به روشهای نوین شغل دوم اکثریت مردم دیزباد بالا میباشد، لیکن از منظر علاقه به زادگاه و موطن اکثریت مردم به اینکار به عنوان شغل نمینگرند و آن را بهانهای برای رفتن به دیزباد تلقی مینمایند. مردم دیزباد با گویشی خاص خود که بسیار شبیه گویش مردم نیشابور است صحبت میکنند.
این روستا دارای خاک بسیار حاصلخیز و آبی بسیار گوارا و غنی از املاح مفید و بسیار خنک بوده که این موارد در کنار باغداری بسیار علمی و اصولی که زاییده سواد همه اهالی روستا میباشد باعث بازده کمّی و کیفی باغها شده و محصولات کاملا ارگانیک درجه یک را به وجود میآورد، بطوریکه بعضی محصولات آن در جهان در زمره بهترینها در شاخه محصولات باغی ارگانیک میباشد.
محصولات کشاورزی دیزباد شامل گیلاس، آلو، سیب، آلبالو، گردو، بادام، زردآلو، هلو، گلابی، توت و … بوده که بیشترین محصولات آن گیلاس، آلو، سیب، گردو و آلبالو میباشد.
مشاهیر روستای دیزباد
از مشاهیر این روستا میتوان به امامقلی خاکی خراسانی از شاعران فارسی زبان در سده ۱۱ هجری قمری و محمد فدایی خراسانی از شاعران و نویسندگان فارسیزبان در سده ۱۲ هجری قمری اشاره داشت.
مناسبت ها
۱. مراسم چیله
این رسم در دیزباد و برخی از روستاهای نیشابور در شب آخر بهمن ماه به پاسداشت نعمتهای الهی برگزار میگردد و شباهت بسیاری به مراسم چهارشنبه سوری باستانی ایرانیان دارد. مراسمی که در سالهای گذشته بدست فراموشی سپرده شده بود اما در سال ۹۳ با همت شورا و اهالی هر چند با حضور اندک افراد ولی به گرمی برگزار شد.
۲. مراسم نوحصار
اکثریت اهالی دیزباد اعم از ساکنین روستا و شهرها و نیز دیزبادیهای مقیم خارج از کشور سعی میکنند در این مراسم شرکت نمایند.
در گویش محلی نو به دره یو شکلی میگویند که قسمت اول مراسم در آن برگزار میگردد، حصار نیز قلعهای در دورترین اراضی روستاست که شاهد برگزاری قسمت دوم مراسم میباشد.
در مورد این مراسم دو روایت ذکر شده:
اول اینکه توسط شخصی عارف به نام امامقلی معروف به خاکی خراسانی که از مشاهیر دیزباد میباشد نقل شده و روایتی است از سیر سلوک این عارف.
روایت دوم که بی شباهت به روایت اول نیست بیان میکند که این سنت از کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقه الحقیقه سنایی و چند اثر عرفانی دیگر نشات گرفته و مضمونی از شرح سلوک و معراج عرفا میباشد.
هرچند این مراسم تا حدود زیادی با این دو روایت همخوانی دارد ولی هر دوی آنها سینه به سینه نقل گشته و در مورد صحت آنها نمیتوان نظری قاطع داد.
در این مراسم که از سحرگاه شروع میشود برگزارکنندگان به صورت گروهی (هر گروه معمولاً از فرزندان و عروس و دامادها و نوههای هر بزرگ خاندان تشکیل میشود البته قابل ذکر است به دلیل کثرت ازدواج فامیلی یا داخل روستایی که بشدت بین اهالی در دیزباد رایج میباشد این گروهبندی را نمیتوان بهطور کاملاً قطعی تصور کرد) تا ظهر در قسمت اول اتراق کرده و پس از آن با عبور از دو وادی در قسمت اول و پنج وادی در قسمت دوم و در مجموع هفت وادی عشق به فنا فی الله میرسند.
اقامت در دیزباد
اگر قصد اقامت دارید، میتوانید از اقامتگاه های بومی استفاده کنید. همچنین این روستا برای طبیعت گردان و کوهنوردان انتخاب بسیار مناسبی میباشد.
اقامتگاه دیزباددسترسی به دیزباد
دسترسی به این روستا در جاده نیشابور به مشهد امکان پذیر است و شما با تابلوهای راهنما میتوانید به این روستا دست پیدا کنید.
آدرس: ایران، استان خراسان رضوی، شهرستان نیشابور، روستای دیزباد.
«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی یکی از نویسندگان آگاه دیزبادی است که در یادداشتی در باب تاریخ دیزباد از انتقال خانه های دیزباد به محل فعلی خبر می دهد.
وی می نویسد: عوامل مؤثر بر نحوه شکل پذیری دیزباد درمحل فعلی را می توان به دو دسته تقسیم نمود:
1ـ عوامل طبیعی: الگوی اسکان در سکونت های ده بیش از هر چیز انعکاس ویژگی های محیطِ طبیعی است که استقرار سکونتگاها را فراهم نموده است.
2ـ نحوه پراکندگی منابع آبی، کیفیّت خاک های قابل دسترس و مانند آن بنحوی بارز موقعیّتِ سکونتگاههای دیزباد را تحت تأثیر قرار داده و باعث شکل گیری الگوی خاص آن می شود.
دیزباد یک منطقه کوهستانی می باشد و همین عامل مهمتر ین عنصر شکل دهنده با بناهای فشرده با زیربنای محدود ومطبّق که غالباً بدون صحن حیاط می باشد.
شیب تند محلِ سکونت باعث شکل گیری معابر آن به شکلی است که تردّد را با وسیله نقلیه مشکل می سازد.
در بافت قدیم رفت و آمد از طریق دالان و راهروهای مسقّف انجام می شده که ناامنی را در زمانهای قدیم نشان می دهد.
آنچه مسلّم است سرزمین دیزباد بار سنگین تاریخ را بدوش می کشد دگرگونی های زمین شناسی و تغییرات جوی حاصله، پیدایش و فرسایش قله ها و کوه ها،حاصل این قدمت تاریخی می باشد. در قدیم کوه ها پوشیده از جنگل و تا دو نسل قبل این زیبایی طبیعت همچنان باقی بوده است. در سالهای قحطی مردم (مقارن 1320شمسی) برای امرار معاش و تأمین زندگی از چوبهای جنگلی ذغال تهیه می کرده و به بازارهای مشهد و نیشابور برای فروش عرضه میکرده اند. آثار داش های اطراف ده نشانگر چنین تخریبی است که در طبیعت دیزباد صورت پذیرفته است.