«دیزباد وطن ماست»- هر فصل دیزباد زیبایی های خودش را دارد اما دیزباد در پاییز با برگ های سرخ و طلایی اش همچون خمره ای از طلا می درخشد.
به گزارش تصویری که شورای اسلامی دیزباد از دیزباد در پائیز 97 تهیه کرده از توجه فرمایید.
«دیزباد وطن ماست»- در سال های اخیر شاهد توسعه کشور بوده ایم. توسعه ای که اگرچه فراز و فرودها و نقدهای فراوان بر آن وارد بوده اما در هر حال مردم را از وضعیتی به وضعیت جدید منتقل کرده است.
در این میان یک موضوع شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن حفظ محیط زیست در کنار توسعه است که باعث می شود توسعه پایدار باقی بماند. خوشبختانه این نگاه در میان مردم دیزباد و مسئولان آن وجود داشته و از روزهای اول همزمان با نگاه به توسعه بحث محیط زیست و فرهنگ سازی برای محیط زیست مطرح بوده است.
اگرچه گاهی با موارد خاصی روبرو می شویم که در آن رعایت موازین به درستی صورت نمی گیرد اما عمدتا مردم دیزباد توانسته اند به اجماعی در این خصوص دست یابند.
خوشبختانه دوربین شورای اسلامی دیزباد همه موارد را به درستی می بیند و به صورت دقیق گزارش می کند تا تکرار موارد صورت نپذیرد.
«دیزباد وطن ماست»- دکتر شاهرخ میرشاهی در نوشتاری به سابقه پیشتختگاه می پردازد. وی با زبانی ساده و روان از دیزباد می گوید.
اگرچه شاید در ابتدا ربط موضوع با دیزباد مشخص نباشد اما شکیبایی کنید تا موضوع برایتان واضح شود.
........ از پاریس آمدنم چند سالى گذشته بود ..... .. روزى یکى از استادان دانشگاه اینجا که دو سال نیز در دانشگاه تهران استاد دعوتى بوده است و تاریخ فلسفه درس میداده است با من تماس گرفت و در باره برگزارى یک سمپوزیوم در باره آسیاى میانه گفتگو داشت. ...... قرار شد که با همکارى برخى از فرهیختگان ایران شناس ، در آن زمان چنین همایشى را برنامه ریزى کنیم .... و من نیز همکارى کرده و کنفرانسى دو روزه در پاریس برگزار نمودیم. در میان دعوت شدگان جناب برتلس نماینده شوروى ( هنوز پاشیده نشده بود ) در سازمان یونسکو در پاریس نیز از جمله سخنرانان بود.
از آنجا که اینجانب از جمله برگزارکنندگان بودم ، قرار شده بود که خانم و آقائ برتلس را از ایستگاه قطار تا محل کنفرانس راهنمایى کنم. برتلس پسر یوگنى برتلس خاور شناس مشهور روس است ...... و کتاب "رباعیات خیام " چاپ مسکو را او فراهم کرده بود. خود برتلس نیز کتابى نوشته بود به نام " ناصر خسرو و اسماعلیان در آسیاى مرکزى " که در ایران به فارسى ترجمه و منتشر شده بود.
در داخل ماشین از جناب برتلس پرسیدم که مردم آسیاى میانه چکونه آدمهایى هستند ، به فارسى به من پاسخ داد و گفت مانند خودتان ، از پاسخش به زبان فارسى شگفت زده شده و گفتگو را به فارسى با هم ادامه دادیم. ..... ..... از گفته هاى او متوجه شدم که اطلاعات کافى در باره قلعه هاى زمان حسن صباح دارد ،...... پس از پایان برنامه کنفرانس در روز اول ، هنگام استراحت ، او و خانمش در باغ محل کنفرانس میگشتند .... به نزد جناب برتلس رفته .... و در باره قلعه ها پرسیدم ... و درباره اینکه آیا بین مشهد و نیشابور قلعه اى بوده است ، .... او ازجمله قلعه اى در قاسم آباد و قلعه اى در دیزباد را یادآورى کرد ، ...... پرسیدم به آنجا رفته اید ، گفت خیر ولى ایوانوف که پژهشگر نامدار و ایرانشناس مشهورى است ، به دیزباد رفته است و او اطلاعات لازم رااز ایوانف گرفته است . ....... من با کارهاى ایوانف آشنایى داشتم ولى نمیدانستم که به دیزباد رفته است و یا اینکه تنها دیزبادى ها را دیده است ؟! ......
...فرصت نشد که بیشتر پرس و جو کنم ولى جناب برتلس از قلعه اى در دیزباد که روبروى ده کنونى است و منظورش همان قلعه سر تپه پیشتختگاه است ..... آگاه بود ...... و آنرا به دوره هاى قدیم در زمان سلجوقیان نسبت میداد. ......
همه ما نیز با نام پیشتختگاه آشناهستیم و کسانى که در دیزباد زندگى میکنند ناگزیر از دیدن هر روزه آن هستند. تپه زیبایى در روبروى ده که با کلاهکش که یک حصار قدیمى است ، با زیبایى ویژه اى جلوه مى کند.
پیشتختگاه یک نام قدیمى که در زمان خود نامى آشنا ولى اکنون نام مبهمى است که از تاریخچه آن متاسفانه آگاه نیستیم. بر اساس این نام ، پیشتختگاه باید جلو یک تختگاه باشد و ما نیز نام تختگاه را در مجموعه باغهاى پس از سنگ سفید بالا تا سر جوى تختگاه در بازه هاى رودخانه پایین میشناسیم.
پیشتختگاه در جلو یک دژ قدیمى خراب شده قرار دارد که سرگذشت، تاریخ و چگونگى این دژ نیز بر ما پوشیده است. .......
ما جوانهاى قدیمى ، آنچه را که در پیشتختگاه دیده بودیم و لى اکنون پا بر جا نیست، برج پیشتختگاه بود. برجى سنگى که از همه آن تنها یک دیوار ى که سنگچینى شده بود مانده ....... که در زمان باز سازى مدرسه و درست کردن تخت پایین آن ، چون دانش آموزان نیز در برنامه ساختمانى کمک میکردند ، بدون اجازه آموزگاران مدرسه ، براى سنگ آوردن ، سنگهاى همان برج را برچیده و براى ساختن تخت پایین مدرسه آورده بودند .... حیف....
...............
این برج که اکنون بجایش یادبود دیگرى ساخته شده است در زمانى که ما کودک بودیم حدود سه تا پنج متر بلندا و بگونه دایره اى شکل با حدود سه تا چهار متر قطر داشت. ساختار آن بگونه اى بود که نگهبانان که در آن جاى میگزیدند میتوانستند پیرامون برج را زیر نظر داشته و مستقیما ته رودخانه را نیز ببیند و احتمالا هر آشوب و ناآرامى را به دیگران گزارش دهند. .......
«دیزباد وطن ماست»- دکتر مسعود میرشاهی در نوشته ای به خانم ریناز می پردازدکه معلم پیش دبستانی دیزباد بود. وی می نویسد:
در دهه بیست که تقریبا ایران براه توسعه و پیشرفت افتاده بود، وضعیت پزشگى , بهداشت و درمان دولتى در شهرهاى بزرگ نمیتوانست جوابگوى مردم باشد و به همین سبب دولت وقت به کشورهاى خارجى امکان اینکه بتوانند بیمارستان و یا درمانگاهى در ایران به ویژه شهر هاى بزرگ بسازند را داده بود.
..... از جمله این کشورها، امریکا بود که در همه کشورهاى درحال توسعه در جهان بیمارستان هایى به نام «بیمارستان امریکائى» ساخته و با تجهیزات مدرنى به مردم خدمتهاى شایانى نموده است.
بیمارستانها خصوصى و پولى بودند ولى براى کسانى که از روستا ها براى درمان مى آمده اند، با بهاى کم بیماران را درمان میکرده اند. ......
بیمارستان امریکائى مشهد در باغى بزرگ بین خیابان عشرت آباد و خیابانى که از باغ نادرى به سوى راه آهن مشهد میرفته است (شاهرضا نو) قرار داشته است. باغبان این بیمارستان پسرى داشت که پزشگى تجربى را نزد پزشگان بیمارستان آموخت و سپس دکتر تجربى شد......
در میان این گروه هاى پزشگى، همراهانى براى خدمت به مردم نیز وجود داشته اند که بیشتر آنها برادران و یا خواهران مذهبى مسیحى بوده اند. این افراد در شرایط بسیار سنگین، که مثلا خود ایرانى ها حاضر بکار نبوده اند، در خدمت بیماران ایرانى بوده اند. (پسانتر خود با دو از نمونه آنها که دو خانم بودند و در آسایشگاه مهراب خان مشهد در نزد جذامى ها خدمت میکردند، آشنا بودم. در این آسایشگاه نیز دانشجویان دانشکده پزشگى نمیرفتند مگر کسانى مانند من که سه ماه در این جذام خانه دوره دیده ام که آنهم داستان مفصلى دارد). ......:
خلاصه اینکه خانم ریناز که نام اصلیش میثرى ناز بوده است ، به همراه گروه پزشگان امریکائى به مشهد آمده است. این گروه شاید با مردم دیگر روستا ها دمخورى داشته اند ولى خانم ریناز در مشهد با سید سلیمان از دیزباد آشنا میشود و کم کم راهش به دیزباد باز می گردد.
خانم ریناز و همراهانش، نخست در فکر گرایش دادن مردم به دین مسیحى بوده اند ولى سید سلیمان به ماموریت مذهبى آنها در دیزباد جهت دیگر میدهد. او به این گروه امریکائى که زبان فارسى را بخوبى میدانسته اند پیشنهاد میکند که دیزبادى ها از آنها پذیرایى خواهند کرد به شرطى که آنها دست از تبلیغ دینى بردارند و مردم را با دنیاى جدید و مدرن آشنا کنند. و از آنها میخواهد که در رشته هاى گوناگون آشپزى (تهیه خورشت و انواع غذا ها با استفاده از تولیدات دیزباد مانند خورشت سبزى، خورشت آلو و .... ) ، خیاطى، گل دوزى، بافندگى و .... مردم را آموزش دهند ......آنها می پذیرند و در فصلهاى خوش آب و هوا به گونه منظم به دیزباد و پسانتر قاسم آباد مى آیند.
گروه خانم ریناز زمانى که به دیزباد مى آمده اند حدود دوازده نفر بوده اند که در کنار حوضخانه، در نزدیک چشمه کمبول در سطحى صاف به نام پیش تخت چهار چادر به پا میکرده اند. در یکى از چادر ها یک نفر افریقایى سیاه پوست و در دیگران سایرین زندگى میکرده اند. آنها براى سه تا چهار هفته از مشهد به دیزباد مى آمده اند. تا حسین آباد را با ماشین و از کنار خط تا دیزباد را از خر و یا قاطر استفاده میکرده اند. آنها همه لوازم آشپزى و خوردنى خود را به همراه مى آورده اند. آشپزخانه خود را در میان قبرستان پیش حوضخانه قرار میدادند و ره گذران را گاهى مهمان میکرده اند .....و دیزبادى ها، آنها را، تا جایى که رابطه هاى درستانه بین إنها، به ویژه خانم ریناز با دیزبادى ها برقرار می شود.
دیزبادى ها نیز زمانى که به مشهد میرفته اند توسط این خانم به همان بیمارستان دعوت می شده اند. ......
خانم ریناز را پنج خانم دیگر نیز همراهى می کرده اند ولى او از همه زیباتر بوده است ...
خانم ریناز فرزند یک خانواده هشت نفرى در امریکا بوده است که خانواده او این دختر را نذر راه خیر و مذهب می کنند. خانم ریناز به عنوان راهبه ازدواج نمی کند و عمرش را در همین راستا فدا میکند ....
در زمانى که خانم ریناز به دیزباد مى آمده است، همه مردم را در پیش تخت گرد آورده و گاهى مهمانى می داد..... . ولى مردم به همان راهى که سید سلیمان گفته بود می رفتند ...... در زمان او بیمارى کچلى در نزد مردم دیده می شده است و او راه علاج را با تنتور ید پیشنهاد کرده است که تاثیر خوبى نیز داشته است ....
شستن سبزى ها با پرمنگنات ، ضد عفونى زخم ها با مرکورکروم و ..... از ابداعات همراهان خانم ریناز در دیزباد بوده است ......او کوشش میکرد که به مردم بفهماند که در دنیا چه میگذرد ..... در عروسى دختر حاجى عباس (بى بى شاه همسر جناب ملا پدر ایران) براى عروس تاج نور درست میکند. وى با استفاده از قوه برق چراغ قوه این تاج را با چندین لامپ کوچک فراهم کرده و روى سر عروس گذاشته است. ..... وى در آن زمان با دوربین عکاسى که داشته است شاید تاریخى ترین و قدیمى ترین عکسها را از دیزباد گرفته است ......
یادش گرامى باد ، زنى خسته نا پذیر که با کارهایش در درازاى حدود بیست سال ذهن مردم را روشن نموده و خدمت بزرگى به ساختار فرهنگى دیزباد کرده است.
«دیزباد وطن ماست»- در این نوشتار که توسط یکی از دیزبادی ها در گروه فتو فیلم دیزباد نوشته شده به بازه های دیزباد می پردازیم. اگرچه تکمله این نوشتار عکس بازه های دیزباد است، اما از خوانندگان عزیز برای ضعف در ارائه عکس ها عذر می خواهم.
از سر مزار در سمت راست نخست به باغهاى بر آسیا که در بخش بالایى آن بازه حشوم نام دارد، .... که تا باغهاى پیشلوکه ادامه پیدا میکند. ..... سپس به باغهاى روبروى ده که به نام باغهاى بغل و یا اوبغل مشهورندمیرسیم ...... در پایین به باغهاى رودخانه به نام " ته بازه کلومباو " و از بالا به بازه هاى حشوم (حشام، حیوانات وحشى) محدود میشوند.
در ادامه به بازه هاى دى نو (ده نو) و سپس به باغهاى تخت شاه میرسیم. در این میان باغهاى گورستانى نیز قرار دارند.
در بخش باغهاى تخت شاه، به طرف کوه لوکه باغهاى بادامستان هستند که به باغهاى گوکش (گاو کش) و "پیشلوکه" متصلند. در بخش پایینى این باغها، رود خانه به نام "دهند آو" قرارمیگیرد که دو رود از بازه راست و چپ در آن به هم مى پیوندند و باغهاى پیرامونى آنرا نیز به همین نام، باغهاى دهنداو (دهانه آب) مینامند.
به سوى بازه راست، در سمت راست تا کونه بازه راست یا به عبارتى تا پایان باغها در این دره، همه به باغهاى "بزى را" مشهورند. در ادامه کال گل بره (نمک هاى آهن به رنگ سرخ که با آن بره هاى گله را هرکسى همانگونه که بخواهد علامت میگذارد، رنگ سرخ روى پشم سفید مانند گل ....) و سرچشمه هاى رودخانه بازه راست است که در آن زمینها، بگونه پراکنده درخت هاى گردو و بید کاشته شده اند.
از سر مزار در دست چپ، باغهاى زیر ده قرار دارند...... پس از چند باغ سرمزار، به باغهاى "ته بزى تلوستو" یا به عبارت دیگر بازه هاى تابستانى (تویستو) میرسیم که به باغهاى زیر ده تا پى حصار (زیر خانه جناب ابوتراب) میرسند. در بخش پایینى، این باغ ها به "ته بزى کلومباو" محدود میشوند. در ادامه به چشمه نرگس و سپس "بزى دى نو" میرسیم. پس از آن به باغهاى بر آسیا و سپس به باغهاى تخت شاه رسیده که در دو طرف رودخانه تا "دهند آو" به همین نام می باشند.
کال چنوردو (احتمالا چناردان؟) از پشت قبرستانهاى این محل آغاز و به کلته چنوردو و سپس در بالاتر به کلته فورج الله (فرج الله) می رسد.
پس از باغهاى پیرامون دهند آو که در ادامه باغهاى تخت شاه قرار دارند به باغهاى سمت چپ بازه چپ میرسیم که به نام باغهاى "دهند او" از دهانه دره بازه چپ آغاز می شوند. در همین سمت در ادامه به تخت قلندران میرسیم (تخت قلندرو) و سپس تا چشمه بازه چپ که تلخ "یک لینگه" را نیز در بر می گیرد همه باغها به نام بازه چپ هستند. در ادامه به باغهاى "کمر زرد" و سپس "بر کمرزرد" و پس از آن جو کمرزرد و سپس به باغهاى کلته کال زرد میرسیم. در بخش بالایى آن به سوى قجغر باغها "سرگو" نام دارند.
در ادامه بازه چپ به سوى نوحصار، دره نام نوحصار را در بر میگیرد که در ادامه به منطقه اى به نام "اوشور" یا (آبشار) میرسیم و دره همانگونه ادامه دارد که در جایى به گمانم کلته بچه هاى ذلفقار نیز باید باشند. (اینجانب در این محلها نیز بلورهاى کوارتز پیدا کرده بودم که به مدرسه دادیم که نمیدانم چه شد.
براى بررسى باغهاى بین دره بازه راست و دره بازه چپ برمیگردیم به دهند آو.
از دهند آو به سوى بازه راه در سمت چپ نخست باغهاى دهند او نام دارند. و سپس "گدار پشت سوم " و در زیر راه "ندون اسدبگ " قراردارد. و راه بلاخره به باغهاى پشت سوم میرسد. ( اینکه سوم ها کجا هستند که این باغها پشت سوم نام گرفته اند بر اینجانب معلوم نیست). پشت سوم از دو بخش پشت سوم بالا و پایین تشکیل شده است. و پس از پشت سوم بالا به قلعه شر (شیر؟) میرسیم.
به همینگونه، در دره بازه چپ در دست راست، پس از باغهاى دهند آو، باغهاى "جوتریز " هستند که تا تلخ جوتریز که سرچشمه آب آن از همان چشمه بازه چپ هست میرسیم. در بخش بالاى این قسمت منطقه نوزیندو (احتمالا ناو زندان) و سپس به باغهاى جو ابراهیمى می رسیم که در هین راستا به کال نوحصار رسیده پس از آن دیگر باغى نیست مگر درختهاى پراکنده بید و گردو و.....(در زمانى که در دیزباد بودم) .....
این بود فهرست باغها در بخش باغهاى پایین ده.
لطفا اگر می توانید به تکمیل این لیست کمک کنید، نظرات خود را در ذیل این متن بنویسید.