«دیزباد وطن ماست»- یکی از دیزبادی ها در خاطره ای شیرین از مدرسه دیزباد امروز ما را همراهی کرده است.
وی می نویسد: خاطره ای ازدورانمدرسه دیزباد را با شما در میان می گذارم. معلم کلاس اولم اقای عباس خافی بودند. انشالله که همیشه سرحال و پاینده باشند. معلم کلاس دومم مرحوم محمدحسین عباس روحش شاد و یادش گرامی باد. معلم کلاس سومم مرحوم علی بیک حسنقلی روحش شادو یادش گرامی. درکلاس سوم معلم درس دینی و قرآن آقای سبحان ملک نیا بود. انشالله که سلامت و تندرست باشند. یک روز درس قرآن داشتیم. آقا معلم ازم پینجره کلاس اوبغل کال یک میم نشونم دا که برو یک شوله بدر کو بیار. موهوم بدوبدو برفتم. با دوت شوله امیم بکلاس. معلم شروع کرد ب درس پرسین. بهمو که رسی درس خوب بلد نبیوم. اگرنی کی با همو شوله ها کی خادوم اورده بیوم یک چندته ورکف دستهام بز. بعدگوفت دفعه دگه درسته خوب بلد بشی. یاد تمام معلمین گرام باد که هرچه داریم زحمات آنان است.
ترجمه: گویا معلم ایشان را مسئول کرده که یک تکه چوب برای تنبیه از کنار کوه بیاورد و او هم آن را آورده است. اما بعد از اینکه از خودش درس پرسیده، درس را بلد نبوده و در نتیجه با همان چوبی که خودش آورده، تنبیهش کرده اند.
«دیزباد وطن ماست»- حاج حسین غفوریان نوروزی اولین معلّم روزمزدی بود که به آقای مدیر ملقّب گردید. در آن زمان محصّلین درمدرسه غیر انتفاعی دیزباد درسه سطح تحصیل می کردند.
حاج حسین غفوریان درخاطراتش می نویسد:
«وقتی به دیزباد آمدم با استقبال گرمی روبروشدم. به من آقای مدیر می گفتند و فکرمی کردندکه من تمام علوم رامیدانم. شاگردانم درمقاطع مختلف تحصیلی می کردند و اکثر آنها ازخودم بزرگتر و یا ازدوستان قدیمی من بودند.
-سطح اوّل: محمّد قاسم میرشاهی، محمّدحسن میرشاهی کربلا یی سبحان، نزار علی کربلایی غلامحسین، سید محمّد خوافی، حسین جان میرشاهی محمّد، عبّاسعلی رحمانی، محمّد حسین میرشاهی کربلایی سبحان و......
- سطح دوّم: فرخشاه میرشاهی، صدرالدّین ملاّشمس، سید محمّد کریم حسینی بدخشانی، فروردین میرشاهی و.........
- سطح سوّم: شآگردان شبانه بودند مثل محمّد کمپانی، صابر علی، حسین میرشاهی حسین و.............
مسؤلیّت آموزش همه سطوح بر عهده آقای غفوریان بوده که برای هرسطح دستمزدی جداگانه در یافت می کرده است. کم کم از آقایان فروردین میرشاهی و فرخشاه میرشاهی بعنوان نیروی کمکی برای تدریس به صورت روزانه دعوت به عمل می آید این سال مصادف با اشغال نیروهای متفّقین درکشور و آمدن تعدادی ازقوای شوروی به دیزباد منجرشد بطوری که روی کوه ها را پرچم شوروی را زده بودند. هنوزجنگ بین متّفقین ادامه داشت.
حاج حسین غفوریان می گوید: هیچ گونه شوخی و خنده ای با شاگردان نمی کردم چون خیلی هاهم سن و سال من بودند و باکوچکترین خطایی اداره کلاس ازدستم بیرون می رفت.او اضافه کرد: فقروجهل درمملکت بیدادمی کرد. من هم زاده فقر بودم محصّلین کاغذهای بزرگ امتحا نی را برای صرفه جویی بار اوّل بامداد می نوشتند مرتبه دوّم همان کاغذ را با مرکّب می نوشتند. مرتبه سوّم مرکّب را با آب شسته مجدّد روی آن مشق می نوشتند.
من را یکی دو هفته از قبل برای شام و نهار دعوت می کردند و سعی می کردم طبق قول و قرارعمل کنم بعضی اوقات اشتباه می شد و نوبت به هم می خورد.
شبی درمنزلی دعوتی بودم خانم صاحب خانه اظهار داشت: آقای مدیر برنجی که هم اکنون میل می فرمایید برای چندمین بار آنرا خیس کرده ام چون نوبت ما نشد آن را خشک نمودم این مطالب آنقدر صادقانه بود که من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و بعدازپنجاه سال هنوز فکرم را مشغول دارد.» (هادی میرشاهی دیزبادی)
«دیزباد وطن ماست»- ۱۶ مهرماه مراسم روز جهانی کودک در مدرسه دیزباد نیز برگزار شد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، در این مراسم ۶ نفر از دانش آموزان به همراه مادرانشان و سید مهدی هاشمی معلم محبوب مدرسه حضور داشتند.
اعضای شورای روستا و چند نفر از معلمین باز نشسته نیز در مراسم شرکت کردند.
در این مراسم چند سرود توسط دانش آموزان اجرا شد. حاج علی اکبر گنجعلی به اتفاق همسرشان زری میرشاهی (لیلی ومجنون دیزباد) که جزء معلمین باز نشسته دیزباد است چند سرود زیبای قدیمی اجرا کرد.
دانش آموزان و جمعیت حاضر نیز ایشان را همراهی کردند.
پایان بخش مراسم اهداء جوائز به دانش آموزان و صرف شیرینی بود، مراسم ساعت ۱۲ پایان یافت .