«دیزباد وطن ماست»-خاله سلیمه یکی از پیشکسوتان دیزبادی است که گذر ایام بر حافظه اش کمتر اثر گذاشته و هنوز اشعار زیادی از گذشته را در خاطر دارد.
به این حقانی که توسط روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد تهیه شده گوش فرا می دهیم.
«دیزباد وطن ماست»- دیزباد امروز به عنوان یکی از تمیزترین روستاهای کشور مطرح است. حقیقتا هم همین است و اگر وارد روستا شوید یا حتی وارد باغهای اطراف جاده می بینید که نخاله و زباله خاصی در اطراف وجود ندارد. نمی گوییم هیچ زباله ای، چون متاسفانه برخی از توریست ها در این خصوص سهل انگاری می کنند اما در مورد سهم خود مردم دیزباد که سهم قابل توجهی است باید گفت که دیزبادی ها در این خصوص حقیقتا مراعات می کنند.
به گفتگوی مسئول شورای اسلامی دیزباد با مردم در باب نظافت روستا توجه کنید. این موارد نشان از فرهنگسازی می دهد، اینکه مردم بدون فرهنگ سازی و بدون کار علمی و فرهنگی شاید دچار اشتباه شوند اما با فرهنگ سازی شرایط متفاوت خواهد شد.
کدامین راه را برویم تا دیزباد تمیز بماند ؟
در طول هشت سال گذشته ده ها بار در مورد حفظ نظافت عمومی نوشتیم؟...... ، به صدها نفر تذکر مودبانه و خیرخواهانه دادیم........ ، برای تفکیک زباله در چند نقطه دیزباد ظروف دوقلو نصب کردیم........... ، همه ساله قرار داد حمل زباله از قسمت هایی از دیزباد را با خودروهای ویژه منعقد کردیم.......... ، به تمامی وانت بارها نه یک بار بلکه چندین نوبت گفتیم که زباله ساختمانی را در کنار راه ها نریزید و فقط به جاده حصار منتقل کنند ، ...........ده ها بار در مجالس عمومی به همگان گفتیم پوست سیب زمینی و پیاز و استخوان و دیگر مواد آلی آشغال نیست ، کود است و در هر کجایی اعم از داخل باغ و یا در دامنه کوه ها بریزید بعد از دو روز خشک و یا مورد استفاده حیوانات قرار می گیرد (بعد از رفع کرونا)، ده ها بنر در مورد حفظ نظافت عمومی در تمام مناطق دیزباد نصب کردیم .......... با گروه های مختلف حافظان محیط زیست در شهر های مختلف حتی تهران ارتباط برقرار کردیم که آنها چند نوبت در سال دیزباد را پاک سازی عمومی کردند ........، عده زیادی از جوانان دیزبادی نیز همین کار را چندین نوبت انجام دادند ......... ، به گردشگران کیسه زباله دادیم و گفتیم زباله خود را از دیزباد خارج و در کنار جاده نیز نیندازند........... ، زباله داخل سطل های نقاط گردشگری را روزهای شنبه خالی و از دیزباد خارج کردیم............ ،و بارها و بارها در جمع مردم گفتیم تا وقتی که همگان احساس مسئولیت نکرده و به خطا کاران تذکر ندهند، با تذکر شورا و دهیاری به تنهایی نمی تواند مشکل را حل کند ،به ساکنین هر کوچه پیشنهاد کردیم هر هفته یک نفر مسئولیت هماهنگی و نظارت آن کوچه را بر عهده گیرد.......... ، ما دوست داریم دیزبادی که ، در اغلب فعالیت ها پیشگام است در این مورد نیز اینچنین باشد ، و آنچه که هم اکنون وجود دارد شایسته زادگاه ما نیست ........
به عقیده ما هر دیزبادی باید سه کار را انجام دهد که دیزباد تمیز بماند:
۱- هیچ کس آشغال و بویژه پلاستیک را به کوچه نریزد.
۲- هرکسی پلاستیک و آشغال جلو منزل وباغ خود را جمع کند ونگوید چون من نریخته ام پس جمع نمی کنم.
۳- تمامی هم ده دیاران همیشه به خطاکاران مودبانه تذکر دهند و از این کار خسته نشوند.
بدیهی است شورا و دهیاری به وظیفه خود عمل خواهد کرد.
هم دیزبادی ها، خردمندان مسئولیت پذیر، به عقیده شما ، ما کدامین راه را نرفتیم که به نتیجه مطلوب و مورد انتظار نرسیدیم، لطفا نظر خود را بیان نمایید و احساس مسئولیت خود را در این موضوع مهم با دیگران به اشتراک بگذارید.
این است یک الگو برای دیالوگ میان مسئولان و مردم و این است آن الگویی که تمام روستاها در ایران باید بیایند و از دیزباد و از مدیران و رهبران دیزبادی بیاموزند.
«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی یکی از محققان دیزبادی است که در یادداشتی به کلمه قبله می پردازد و این کلمه را با قرائت های مختلف و معانی متفاوت آنها در ادبیات دیزبادی بررسی می کند.
کلمات رایج بسیار پربار و معانی عمیقی را در پی دارد. مثلاً قبله از نظر گویش مردم شهری، خانه خدا را تداعی می کند ولی از نظر فرهنگ دیزباد دارای چهار معنی مختلف و اساسی است.
1ـ قُبلَه Ghoblah به معنی تاول ایجاد شده روی بدن را گویند.
2ـ قُبَلَه Ghobala به معنی مسوده یا عقدنامه زن را گویند(مهریه)
3ـ قُبِلَه Ghobela ایل و طایفه را گویند.
4ـ قِبلَه Ghebla به معنی خانه خدا میباشد.
لغات بصورت فوتوتیک در لغت نامه مشروحاً می آیدو معنی آن نیز در آن خواهد آمد. لغت نامه مجموعه ای است که یک فرهنگ جداگانه نظیر فرهنگ معین و دهخدا را می طلبد. بررسی افسانه ها، ترانه ها ، گویش ها ، آداب و سنن و ... که سینه به سینه نقل شده می تواند آینه تمام نمایی از زندگی مرزو بوم دیزباد باشد.
«دیزباد وطن ماست»- جام نوحصار دیزباد در حال برنامه ریزیهای برگزاری است و اعضای تیم ها دارند ساختارهای خود را می چینند تا بتوانند در مسابقات صاحب مقام شوند.
نام تیم ها عبارتند از: یاران، دلاوران، امپراطور،پرسپولیس، ارنا، پارسه یا نام دیگه، هاکان یا نام دیگه، کیان یا نام دیگه.
اما این سوال قابل طرح است که آیا این اسامی با جام نوحصار دیزباد تناسب دارد یا خیر؟
نامی که در طول مراسم مرتب تکرار می شود و در ذهن همه طرفداران می مانند، این اسم چه ویژگی داشته باشد که هویت نوحصار و دیزباد را نمایش بدهد.
امسال هم مثل سال های قبل این گروه ها می توانند با همین اسامی بازی هایشان را برگزار کنند، اما آیا نمی شود به گونه ای این اسم گذاری را انجام داد که یک هویت دیزبادی در آن باشد؟
یاران یک اسم عمومی است و دلاوران نام یک خیابان در تهران است، امپراطور یک واژه متعلق به یک عصر خاص در گذشته است، پارسه به گذشته ایران باستان باز می گردد، هاکان به معنای همان امپراطور است. و کیان هم دره ای در افغانستان است!
ما در دیزباد کوه های قجغر و لوکه را داریم. در میان بزرگان دیزباد اسامی خاکی دیزبادی، فدایی دیزبادی، رقامی دیزبادی و حسین بنیادعلی را داریم. که به عنوان مثال سنت نوحصار را همین خاکی خراسانی بنیان گذاری کرده است. اما در کل مراسم نوحصار و در بازی ها هیچ اسمی از آن نیست.
اگر از فرهنگ دیزباد صحبت می کنیم، باید فرهنگ را در این فضاها دید. تا لمس کرد مردم دیزباد برای هویتشان ارزش قائلند. ما چشمه هایی داریم به نام چله، غرقاب، رضوقلی، کمبول و ... و اینها می توانند در نام تیم ها گزینش شوند.
با این کار رنگ فرهنگ عمیقی که در دیزباد وجود دارد در اسامی تیم ها منعکس می شود. البته این فقط یک پیشنهاد است و هیچ جنبه حتمیتی ندارد. چون بالاخره این فضای شادی نوحصار است که باید بماند و خوشبختانه مدیریت توانمند روابط عمومی شورای اسلامی دیزباد در این مسیر در سال های اخیر واقعا موفق بوده است.
«دیزباد وطن ماست»- ورود جمعیت هلال احمر به دیزباد در مراسم نوحصار و دیگر مراسم باعث شده است که نمایی از واژه والانتر را داشته باشیم، واژه ای که بخشی عمده تاریخ، فرهنگ و اخلاق دیزبادی ها با آن درک می شود.
دیزبادی ها در طول تاریخشان نشان داده اند که پول محور همه فعالیت هایشان نیست. بلکه زمان و دانش خود را به صورت رایگان در اختیار دیگران قرار می دهند تا همگان از نعمتی که خدا به آنها داده است بهره مند باشند.
شاید بهترین نمونه آن را بتوان در ساخت مدرسه دیزباد مثال زد، زمانی که سنگ ها یکی پس از دیگری بر روی هم نهاده شدند اما نه به قدرت پول، بلکه با نیروی والانتری و خدمت افتخاری که دیزبادی ها در اختیار روستا و منطقه شان گذاشتند.
همین بخش از فرهنگ ما امروز نیز ادامه دارد. یعنی شما می بینید که هزینه هایی برای حفاظت از محیط زیست انجام می شود. آنهم برای اولین بار در ایران. یعنی شکل دهی جامعه مدنی افتخاری برای حفظ محیط زیست و شکل دهی توسعه پایدار در یک منطقه روستایی که اگرچه روستاست اما درک مردمش بسیار بالاتر از کوه هایی است که اطراف دیزباد کشیده شده اند.
بنابراین اگر کسی بخواهد در دیزباد هر کار پژوهشی انجام دهد، بدون درک مفهوم والانتر نخواهد توانست به پاسخ صحیح برسد. این امر نه فقط برای پژوهشگران بلکه برای نسل جوان نیز حائز اهمیت است که بدانند والانتری بخشی از خون یک دیزبادی است که باید همچون گذشته برای سال های آینده نیز حفظ شود.
در پست هایی که در روزهای آتی منتشر می شود عکس هایی را مثل عکس این پست مشاهده می کنید، این ها را از دوست و برادر عزیزم امیر مهدی کردی دریافت کرده ام که جا دارد در اینجا از زحمات ایشان تشکر کنم.