«دیزباد وطن ماست»- سال های دهه 40 و قبل از آن شرایط دیزباد به طور کلی متفاوت با شرایطی است که به ویژه از دهه 1360 به بعد در آن حاکم شده است.
در این نوشتار به بخشی از تفاوت های میان این دو برهه تاریخی از دیزباد می پردازیم و قصد داریم که اعتماد را به عنوان یک سرمایه اجتماعی مورد مداقه قرار دهیم.
شاید در بدای امر به نظر برسد که اعتماد در گذشته و امروز تفاوت چندانی نکرده است و بنابراین نتوانیم مرزی را میان آنها قائل شویم. اما حقیقت این است که امروز اعتماد شکل دیگری پیدا کرده است.
امروز ما به جای اینکه به همدیگر اعتماد داشته باشیم، به نظام ها و بروکراسی ها اعتماد داریم. در گذشته شاید اگر یک نفر در دیزباد خوش حساب بود می توانستیم به او اعتماد کنیم و پول یا شی گرانبهای خودمان را به او بسپاریم، اما امروز دیگر ما به اشخاص اعتماد نمی کنیم. اعتماد ما به سیستم بانکی است، و اعتماد ما به سفته و چک هایی است که در این نظام بانکی معتبر می باشند.
همچنان که در دیزباد حرکت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکل می گیرد، فعالیت های توسعه جامعه مدنی نیز نیاز به رشد دارد. ما برای این رشد نیاز به اعتماد داریم، اما این اعتماد امروز مثل دهه 40 نیست. خواهش می کنم فکر نکنید که دارم شما را نسبت به دیزبادی ها بدبین می کنم.
حقیقت امر این است که گاهی اوقات وقتی کارها اصولی انجام نمی شوند و به عنوان مثال برای راه اندازی فعالیت های اقتصادی افراد صرفا به اینکه مدیر آقای ایکس و زد است اکتفا می کنند و منابع مالی و زمانی خودشان را در اختیار برنامه قرار می دهند.
یک پروژه همانطور که ممکن است موفق باشد، ممکن است گاهی به شکست بیانجامد و این امری بدیهی است. اما اگر ما تضمین های کافی را به طور سازمانی و بروکراتیک دریافت کرده باشیم، دیگر حتی اگر پروژه شکست بخورد، ما بار مسئولیت اشتباه دیگران را بر دوش نخواهیم کشید.
اگر دیزبادی ها همچون گذشته بخواهند از اعتماد تعریف قبل از دهه 40 را داشته باشند، مطمئنا در آینده فضایی از یاس دیزباد را فرا خواهد گرفت. کما اینکه بسیاری از پروژه های جمعی در دیزباد در چند سال گذشته شکست خورده اند و به دلیل همین نوع اعتماد، افرادی از فعالیت های گروهی و تعاونی دلسرد شده اند.
من توصیه می کنم، حتما خیلی رسمی عمل کنید. حتما فراموش نکنید که سرمایه گذاری نیازمند قاعده و قانون است و همینطوری نمی شود بدون تشکیلات رسمی و حقوقی فعالیتی را آغاز کرد.
نهادهای مدنی در دل خودشان باید قانون مدار و متعهد به حقوق مردم باشند، و این امری است که هرگز نباید در دیزباد فراموش شود.
اعتماد به عنوان یک سرمایه اجتماعی در جهت توسعه دیزباد از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا می خواهیم آن را از نگاه گیدنز، جامعه شناس معاصر بررسی کنیم. اگر بتوانیم در تمام ابعادی که گیدنز از اعتماد یاد می کند، اعتماد را در میان دیزبادی ها ایجاد کنیم، می توانیم به توسعه و آینده دیزباد امیدوار باشیم.
ﮔﻴﺪﻧﺰ ده ﻋﻨﺼﺮ را در ﺗﻌﺮﻳﻒ از اﻋﺘﻤﺎد دﺧﻴﻞ ﻣﻰداﻧﺪ:
1- اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻏﻴﺒﺖ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن - ﻳﻌﻨﻰ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﭼﻬﺮه ﺑﻪ ﭼﻬﺮه و رواﺑﻂ ﺧﻮدﻣﺎﻧﻰ ﺟﺎى ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎى رﺳﻤﻰ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ داده اﺳﺖ. اﻧﺴﺎن اﻣﺮوز ﻣﺠﺒﻮر اﺳﺖ ﺑﺪون اﻳﻨﻜﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎﻳﺶ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ در ﻣﻌﺮض دﻳﺪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻳﺎ دﻳﮕﺮان را ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎمﻫﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﻛﻨﺪ و از دﺳﺘﺎوردﻫﺎى آن اﺳﺘﻔﺎدهﻛﻨﺪ.
2- اﻋﺘﻤﺎد اﺳﺎﺳﺎً ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ. ﻓﺮض اﻋﺘﻤﺎد ﭘﺬﻳﺮى ﻣﺴﺘﻠﺰم ﭘﺬﻳﺮش ﺻﺪاﻗﺖ و درﺳﺘﻰ اﻣﻴﻦ اﺳﺖ (اﻣﻴﻦ ﻳﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﺷﻮﻧﺪه ﻣﻰﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮد ﻳﺎ ﻧﻬﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﺎﺷﺪ). ﺑﺪﻳﻬﻰ اﺳﺖ ﺷﻜﺴﺖ دراﻳﻦ ﺻﺪاﻗﺖ ﻟﻄﻤﺎت رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻰ ﺑﻪ اﺧﻼق اﻋﺘﻤﺎد وارد ﻣﻰﻛﻨﺪ.
3- اﻋﺘﻤﺎد از اﻳﻤﺎن ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻰﮔﻴﺮد ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ آن را ﺑﺎ اﺷﻜﺎل ﻓﺸﺎرى و ازﺑﻴﺮون ﻧﻤﻰﺗﻮان اﻟﻘﺄ ﻧﻤﻮد.
4- اﻋﺘﻤﺎد ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎى ﻧﻤﺎدﻳﻦ و ﻧﻈﺎمﻫﺎى ﺗﺨﺼﺼﻰ اﺳﺖ.
5- اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻣﻴﺰان زﻳﺎدى ﺑﺎ اﻳﻤﺎن ﺑﻪ داﻧﺶ ﻓﻨﻰ ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ.
6- اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻫﻤﮕﺎﻧﻰ ﺗﻮأم ﺑﺎ ﺷﻔﺎﻓﻴﺖ - درﺳﺘﻰ و ﺻﺪاﻗﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺖ و آﻣﻮزش اوﻟﻴﻦ ﻋﻨﺼﺮ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮى ﺷﻨﺎﺧﺖ درﻧﮕﺮش اﺳﺖ.
7- اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل وﺟﻮد ﺧﻄﺮ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ در ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻴﺎﻧﺠﺎﻣﺪ.
8- اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪ وﺟﻮداﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ.
9- اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎى اﻣﻨﻴﺘﻰ – ﻧﻈﺎرﺗﻰ.
10- اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎى اﻃﻼع رﺳﺎﻧﻰ.
«دیزباد وطن ماست» در این راستا سعی نموده تا با شفافیت تمام به اطلاع رسانی در مورد دیزباد بپردازد و مباحثی که شاید تنها برای تصمیم گیری در بعد کلان به کار مدیران و رهبران دیزبادی می آید را برای عموم دیزبادی ها منتشر کند تا در جریان ساز و کارهای رهبری و مدیریت توسعه دیزباد قرار گیرند.
اما در سایر موارد این اعتماد سازی در دستان توانمند مدیران اجرایی است که در دیزباد فعالیت می کنند.